سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سوری - فریازان
 
قالب وبلاگ
نویسندگان

پنج پشیمانی بزرگ در پایان زندگی

قبرستانی در کردستان عراق

پرستاری در یکی از بیمارستان های استرالیا که ویژه نگهداری از بیماران در شرف مرگ بوده، بر اساس گفته های بیماران در آخرین لحظات عمر عمده ترین موارد پشیمانی و حسرت آنان را جمع آوری و دسته بندی کرده است.

به گفته وی متداول ترین مورد پشیمانی افراد این بوده « ای کاش آنقدر سخت و طولانی کار نکرده بودم.»

این پرستار به نام «برونی ویر» آخرین گفته ها، آرزوهای بربادرفته و حسرت های این افراد را ابتدا در وبلاگ خود منتشر کرد. مطالب این وبلاگ چنان مورد توجه قرار گرفت که وی براساس آن کتابی نوشته است به نام «پنج پشیمانی عمده در لحظه مرگ».

«برونی ویر» در کتاب خود اشاره می کند که اکثر افراد در لحظاتی که در انتظار مرگ هستند، دید بسیار دقیق و روشنی راجع به زندگی خود و زندگی به طور کلی پیدا می کنند و کسانی که هنوز عمری برای آنها باقی مانده با توجه به این مطالب شاید بتوانند از تجارب دیگران بیاموزند.

وی می گوید که وقتی از این افراد در مورد اشتباهات، آرزوهای برباد رفته و یا موارد پشیمانی سئوال می شد اکثر آنها به موارد مشابهی اشاره می کردند.

روزنامه گاردین چاپ لندن، برمبنای گفتگو با نویسنده این کتاب فهرست پنج مورد عمده از پشیمانی در لحظه مرگ را به طور خلاصه منتشر کرده است:

1- ای کاش من شهامت آن را داشتم که زندگی خود را به شکلی سپری می کردم که حقیقتا تمایل من بود و نه به شیوه ای که دیگران از من انتظار داشتند. این موضوع یکی از عمده ترین موارد پشیمانی درمیان اکثر افراد بوده است . وقتی که لحظات پایانی زندگی فرا می رسد بسیاری از افراد به خوبی درمی یابند که بخش عمده ای از آمال و آرزوهای خود را عملی نکرده اند. آنها در می یابند که دلیل مرگ آنها تا حد زیادی به تصمیم هایی که در طول زندگی گرفته اند بستگی داشته است. سلامت شاید بزرگترین منبع آزادی و آزادی انتخاب است و معمولا افراد تا زمانیکه زندگی آنها به خطر نیافتاده  قدر این نعمت را نمی دانند.

2- ای کاش من اینقدر سخت و طولانی کار نکرده بودم. معمولا بیماران مرد از این نکته شکایت داشتند. آنها دوران کودکی فرزندان و همدهمی با همسر خود را به خاطر ساعات کار طولانی از دست داده بودند. ولی در مورد نسل قدیم که درصد کمتری از زنان شاغل بوده اند این موضوع کمتر در میان بیماران زن رایج بود. تمام مردانی که در بستر مرگ با آنها صحبت شده از سپری کردن ساعات و روزهای طولانی در محیط کار پشیمان بودند.

3- ای کاش من شهامت بیان احساسات خود را داشتم. بسیاری از افراد درمقاطع مختلف زندگی و یا در شرایط گوناگون برای حفظ مناسبات مسالمت آمیز با دیگران از بیان صریح احساسات خود طفره می روند. به همین خاطر زندگی آنها از آن چیزی که واقعا باید باشد فاصله می گیرد و یا آنها هیچگاه آن کسی نخواهند شد که آرزو و یا توانایی آن را داشته اند. بسیاری از افراد تحت تاثیر تلخکامی و یا ناکامی های ناشی از مماشات با دیگران و محیط ، به بیماری های جدی مبتلا می شوند.

4- ای کاش تماس با دوستان را حفظ کرده بودم. خیلی از افراد تا لحظات پایانی عمر قدر دوستان خوب و یا حفظ تماس با دوستان قدیمی را نمی دانند و معمولا در فرصت کوتاه قبل از مرگ امکان جستجو و پیدا کردن این دوستان قدیمی فراهم نیست. بسیاری از افراد چنان در زندگی خود غرق می شوند که به سادگی تماس با دوستان را فراموش کرده و یا کلا حذف می کنند. بسیاری در لحظات پایان عمر خود از اینکه برای دوستی و روابط خود ارزش کافی قایل نبوده اند دچار پشیمانی می شوند.

5- ای کاش به خودم اجازه می دادم که شادتر باشم. این مورد از پشیمانی در کمال تعجب بسیار عمومیت دارد. بسیاری از افراد تا لحظات پایانی عمر خود متوجه نشده بودند که شاد بودن در حقیقت یک انتخاب است. بسیاری سالیان عمر خود را با تکرار عادات و الگوهای همیشگی زندگی خود طی کرده بودند. بسیاری به اصطلاح « آرامش» ناشی از تکرار الگو و عادات همیشگی را بر تغییر ترجیح داده بودند. و این هراس از تغییر هم جنبه های فیزیکی و هم جنبه های احساسی و عاطفی زندگی را شامل می شود.

از دوستان عزیزم تقاضا میکنم موارد پشیمانی خود را در قسمت دیدگاه در ذیل همین قسمت درج نمایند


[ پنج شنبه 91/1/24 ] [ 7:43 صبح ] [ عباس سوری ] [ نظرات () ]

روشی برای جلوگیری از فراموشی

 

امروزه انسان‌ها اطلاعات بسیاری مانند رمز کارت بانکی یا رمز ایمیل‌های متعدد را باید در مغز خود جای دهند. متخصصان معتقدند که برای جلوگیری از فراموشی این محفوظات باید آن‌ها را با مسائل ذهنی دیگر پیوند زد.


انسان‌ها برای این که بتوانند اطلاعات زیادی را که در دنیای مدرن وجود دارد در مغز خود جای دهند، می‌توانند از یک سری روش‌های به یاد سپردن استفاده کنند.

به خاطر سپردن از طریق تداعی

 گرت میترینگ، Gert Mittring فردی آلمانی است که رکورد محاسبات ذهنی بدون استفاده از وسائل کمکی همانند ماشین حساب را در دنیا دارد. میترینگ به مدت هشت سال پشت سر هم مدال طلا را در المپیاد ورزش‌های‌ فکری از آن خود کرده است. او هنگام حساب کردن نتایج میانی را با کمک روش تداعی کردن به خاطر می‌سپارد. به گفته‌ی او هر کسی می‌تواند به راحتی از این روش‌ بهره‌‌برداری کند.

پیشنهادات قهرمان محاسبات ذهنی جهان

 اما گرت میترینگ در عین حال تاکید می‌کند که پیوندها باید اصالت و ابتکار داشته باشند. او در کتابش که "حساب کردن همراه با قهرمان جهان" (Rechnen mit dem Weltmeister) نام دارد، در این‌باره یک مثال می‌زند و می‌نویسد که برای به خاطر سپردن عدد 047 سه مورد را تداعی می‌کند: عدد صفر او را به یاد یک تخم مرغ می‌اندازد، عدد چهار به یاد یک شبدر چهاربرگ و عدد 7 به یاد هفت کوتوله. او علاوه بر این پیشنهاد به گنجاندن این پیوندها در یک داستان کوچک می‌کند. برای مثال: تخم مرغی که در یک شبدر چهاربرگ در کنار 7 کوتوله‌ها قراردارد.

پروفسور کریستیان الگر (Christian Elger) از دانشگاه بن آلمان نیز در این‌باره با میترینگ هم‌نظر است. او تاکید می‌کند که پیوند زدن موردی با مورد دیگر جلوی فراموش شدن آن را می‌گیرد. «بهترین روش آن است که دو مساله را همزمان با هم تصور کنید. برای مثال اگر وسائل خانه‌داری می‌خرید، چشمان خود را ببندید و تصور کنید که در حال تمیز کردن خانه هستید». از این طریق انسان به یاد می‌آورد که چه مواد شوینده‌ای باید بخرد، بدون آنکه لیست مربوطه را همراه خود داشته باشد.

یادگیری از سیسرو (Cicero)

از چنین روش‌هایی حتی در روم قدیم در مکتب‌های سخنوری استفاده می‌شده است. برای مثال مارکوس تولیوس سیسرو که سیاستمدار، نویسنده و فیلسوف بوده، از روش خاصی برای حفظ کردن سخنرانی‌های خود استفاده می‌کرده است. به گفته‌ی پروفسور الگر، سخنرانان تنها به این دلیل قادر به سخنرانی از حافظه بودند که به هنگام آن تصور می‌کردند که در حال حرکت در یک خانه هستند و استدلال‌های خود را به ترتیب در آن خانه جمع‌آوری می‌کردند.
گرت میترینگ می‌گوید که از این روش برای جلوگیری از فراموشی هنگام خرید کردن نیز می‌توان استفاده کرد. انسان برای خرید کردن بدون لیست خرید می‌تواند تصور کند که در حال حرکت درخانه است و بدین وسیله نتیجه گیری کند که به چه چیزهایی نیاز دارد.


[ یکشنبه 91/1/20 ] [ 8:47 صبح ] [ عباس سوری ] [ نظرات () ]
غمگین مباش زیرا ...
غمگین مباش: زیرا غم نسبت به ماضی بی قراری و نسبت به آینده ترسان و امروزت را بر باد می کند.
غمگین مباش: زیرا غم قلب را تنگ، چهره را گرفته و روح را خسته می کند، و آرزو بوسیله آن متلاشی می شود.
غمگین مباش: زیرا غم نه گمشده ای را بر می گرداند و نه مرده ای را زنده می کند، نه تقدیدر را تغییر می دهد و نه سودی عایدت می گردد.
غمگین مباش: مگر نمی بینی ابرهای سیاه چگونه پراکنده و شب دیجور چگونه روشن و طوفان سهمگین چگونه آرام می شود؟ پس سختیهایت به نرمی و زندگیت به صفا و آینده ات بسوی نعمتها رهسپارند.
پروردگارا، بر چشمهای بیدار خواب آرام و بر نفسهای بیقرار سکون و اطمینان بیاور و هر دو را به پیروزی نزدیک برسان.
پروردگارا، کوردلان را به سوی نورت، گمراهان را به صراط مستقیم، راه گم کردگان را به سوی هدایتت رهنمون گردان، الهی غم را از فکرمان، اندوه را از چهره مان و اضطراب را از قلوبمان بردار.
پروردگارا به تو پناه می آوریم از هر ترسی مگر ترس از خودت، و از هر میل مگر میل به سویت و از هر توکل مگر توکل بر ذاتت و از هر سوال مگر از بارگاه تو از هر استمداد مگر از درگاهت، تویی چاره جوی ما، ای بهترین یاور و مددگار.

[ شنبه 91/1/19 ] [ 8:38 صبح ] [ عباس سوری ] [ نظرات () ]

شعر ضد اسرائیلی گونترگراس و حمله رسانه‌ها به او

انتشار تازه‌ترین شعر گونترگراس نویسنده سرشناس آلمانی، انتقادهای شدید برخی رسانه‌های آلمانی را متوجه او کرده است. گراس در این شعر، اسرائیل را به‌جای ایران تهدیدکننده صلح جهانی معرفی کرده است.


روز چهارشنبه (4 آوریل، 16 فروردین) انتشار تازه‌ترین شعر گونترگراس نویسنده سرشناس آلمانی و برنده نوبل ادبیات در رسانه‌های آلمان جنجالی کم سابقه آفرید. تازه‌ترین شعر گراس همزمان در نیویورک تایمز، لا رپوبلیکا و زوددویچه ‌تسایتونگ به چاپ رسیده است.

در این شعر، برنده نوبل ادبی سال 1999 از سیاست‌های جنگ‌طلبانه اسرائیل در برابر جمهوری اسلامی ایران انتقاد می‌کند و خود را به‌خاطر سکوت در برابر خطرات این سیاست مورد سرزنش قرار می‌دهد.

گونترگراس، در شعر جنجال برانگیز خود با عنوان «آنچه باید گفت» از جمله می‌نویسد:

«چرا سکوت می‌کنم؟ سکوتی طولانی در برابر چیزی که آشکار است و در بازی‌های طراحی شده‌ای تمرین می‌شود که در پایان آن، ما به عنوان زنده‌ماندگان در هر حال پانویس آن هستیم؟»

شعر چنین ادامه می‌یابد: «چرا نام بردن از سرزمین دیگری را برخود ممنوع می‌کنم که در آن سال‌ها است، حتی اگر مخفی نگهداشته شده باشد، یک توان هسته‌ای در حال رشد، اما کنترل نشده هست که برای هیچ بازرسی در دسترس نیست؟»

اما آنچه بیش از همه نوشته سرشناس‌ترین نویسنده و شاعر آلمانی را با انتقاد روبرو کرده، این است که او با اشاراتی طنز به این که آلمان قرار است یک زیردریائی جدید به اسرائیل بدهد، نوشته است که این زیردریائی «باید کلاهک‌های نابودکننده همه‌چیز را به جائی هدایت کند که وجود حتی یک بمب اتمی در آن ثابت نشده است، اما نگرانی از وجود آن خود به سند تبدیل شده است. پس من می‌گویم، آنچه را باید گفته شود.» دولت آلمان و آزادی هنر

 جنجال برسر شعر تازه سرشناس‌ترین نویسنده آلمان ظرف یک روز چنان بالا گرفت که حتی دولت آلمان نیز مجبور شد درباره آن موضع‌گیری کند. اشتفان زایبرت، سخنگوی دولت آلمان با بیانی خونسردانه گفت:«در آلمان آزادی هنر وجود دارد و خوشبختانه این آزادی هم برای دولت وجود دارد که مجبور نباشد درباره هر خلاقیت هنری نظر بدهد.»

سخنگوی وزارت ‌خارجه آلمان نیز گفت که دولت اسرائیل هنوز درباره شعر نویسنده آلمانی واکنش رسمی نشان نداده است.


[ شنبه 91/1/19 ] [ 8:25 صبح ] [ عباس سوری ] [ نظرات () ]

بهترین عکس خطای دید


[ چهارشنبه 91/1/16 ] [ 8:2 صبح ] [ عباس سوری ] [ نظرات () ]

موزه میراث روستایی گیلان

موزه میراث روستایی گیلان در سراوان مکانی دیدنی با رویکرد حفظ میراث زندگی روستائیان استان گیلان است که با برنامه های متنوع میزبان مهمانان نوروزی بسیاری بود.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


[ چهارشنبه 91/1/16 ] [ 7:58 صبح ] [ عباس سوری ] [ نظرات () ]

1. اتمام حجت از روز اول!

ژاپنی ها همان کلاس اول دبستان، اتمام حجت می کنند با بچه هایشان، می ترسانند، درس اول هم جغرافیا است؛ نقشه ژاپن را میگذارند جلوی بچه ها و می گویند: ببینید این ژاپن کوچولوی ماست، ببینید! ژاپن ما نفت ندارد، گاز ندارد، معدن ندارد، زمینش محدود است و جمعیتش زیاد و... لیست «نداشته ها» را به بچه ها گوشزد میکنند، خیلی خودمانی بچه هایشان را می ترسانند...

در ژاپن نظام آموزشی فهرست مشاغل مورد نیاز جامعه را از همان اول کار، به «بچه ها» گوشزد میکند، حتی حجم موضوعات درسی کتابهای درسی در ژاپن، یک سوم اروپا است، چون ژاپنیها معتقدند «عمق» بهتر از «وسعت» است!

حالا این را مقایسه کنید با کتابهای درسی و حتی رسانه های ما-از هر جناح و طیف، مخالف و موافق- که از همان اول مدام در گوش بچه ها می خوانند: «ای ایران،ای مرز پرگهر،سنگ کوهت در و گوهر است» و... در دبستان هم، اولین درس ما تاریخ است، نه برای عبرت، بلکه شرح «افتخارات گذشته»، اگر گربه جغرافیایی را هم بگذارند جلوی بچهها، باغرور میگویند:« بچه ها ببینید! ایران همه چیز دارد! ایران نفت دارد، گاز دارد، جنگل دارد، دریا دارد و...»

نتیجه اش میشود احساس «داشتن» و «غنای کامل» وایجاد تلفیقی از تنبلی اجتماعی و حتی طلبکاری که به اشتباه به آن میگوییم غرور ملی. با این وصف، کودکان و جوانان و مدیران و نسل جدید ما باید برای چه «چیزی» تلاش کنند؟

این میشود که بچه های ما فکر و ذکرشان، میشود دکترشدن، مهندس شدن و خلبان شدن، یعنی شغلهای رویایی و به شدت مادی – که نفع و رفاه «شخص» در آن حرف اول و آخر را میزند نه نیاز کشور- میدونی؟
 


 
2. حس دوستی و همکاری

در مهد کودک های ایران 9 صندلی میذارن و به 10 بچه میگن هر کی نتونه سریع برای خودش یه جا بگیره باخته و بعد 9 بچه و 8 صندلی و ادامه بازی تا یک بچه باقی بمونه. بچه ها هم همدیگر رو هل میدن تا خودشون بتونن روی صندلی بشینن.
در مهد کودک های ژاپن 9 صندلی میذارن و به 10 بچه میگن اگه یکی روی صندلی جا نشه همه باختین. لذا بچه ها نهایت سعی خودشونو میکنن و همدیگر رو طوری بغل میکنن که کل تیم 10 نفره روی 9 تا صندلی جا بشن و کسی بی صندلی نمونه. بعد 10 نفر روی 8 صندلی، بعد 10 نفر روی 7 صندلی و همینطور تا آخر.
با این بازی ما از بچگی به کودکان خود آموزش میدیم که هر کی باید به فکر خودش باشه. اما در سرزمین آفتاب، چشم بادامی ها با این بازی به بچه هاشون فرهنگ همدلی و کمک به همدیگر و کار تیمی رو یاد میدن.

نه ما و نه بزرگانمان کارکردن با هم را نیازموخته ایم ، بلکه هر روز درس های جدیدی از تکنیک های حذف و زیر پا گذاشتن یکدیگر را می آموزیم!
3.  میانبر؟ اصلا!

به خود و فرزندانتان دانش بیاموزید، میانبر وجود ندارد. به هیچ وجه نگذارید فرزندانتان از دانش آموزی منحرف گردند .
شما را به خدا ، دیگه از فشار به بچه های خود برای بدست آوردن نمره 20 دست بردارید. به آنها کارگروهی بیاموزید. جلو زدن از هم و دیگران را پشت سرگذاشتن را به آنها نیاموزید . دست هم گرفتن و با هم جلو رفتن را بیاموزید . اگر موفق نشوند آنها را یاری کنید تا موفق شوند . واگر اکنون نمی توانند موفق شوند پس هرگز موفق نخواهند شد .تنها چیزی که لازم داریم ، شناخت خودمان است . پیروزی ما بسته به دانش و خلاقیت و سوادآموزی و قدرت کار گروهی ماست و بس.

 
4. چرا اول قصه ها میگن یکی بود یکی نبود ؟

حقیقتی دیگر یکی بود یکی نبود، داستان زندگی ماست. همیشه همین بوده. یکی بود یکی نبود. در اذهان شرقی مان نمی گنجد با هم بودن. با هم ساختن. برای بودن یکی، باید دیگری نباشد.
هیچ قصه گویی نیست که داستانش این گونه آغاز شود، که یکی بود، دیگری هم بود. همه با هم بودند. و ما اسیر این قصه کهن، برای بودن یکی، یکی را نیست می کنیم. از دارایی، از آبرو، از هستی. انگار که بودنمان وابسته نبودن دیگریست.
هیچ کس نمی داند، جز ما. هیچ کس نمی فهمد جز ما. و آن کس که نمی داند و نمی فهمد، ارزشی ندارد، حتی برای زیستن.
و این هنری است که آن را خوب آموخته ایم.
نمیدانم چرا تمام حکایات با یک واژه آغاز میشد. حدیث تکراری، افسانه ای غمگین، داستانی شیرین یکی بود یکی نبود آن یکی که نبود کجا بود؟ چرا نبود؟
آن یکی که بود بدون آنکه نبود چگونه بود؟
چرا هیچ حکایتی با یکی بود و یکی بود آغاز نشد؟
و چرا در تمام افسانه ها کلاغ به خانه اش نرسید؟
کلاغ در کجا ماند ؟
و چرا تمام افسانه ها راست نبود؟
و چرا بالا رفتیم ماست بود پایین آمدیم دوغ بود
چرا قصه ما دروغ بود؟
قصه ما راست بود.
حقیقت بود.
تلخ بود افسانه نبود.
حکایت بود .

 
5. نصیحت حاجی

در کتاب حاجی‌آقا نوشته صادق هدایت (1945)، حاجی به کوچک‌ترین فرزندش درباره‌ی نحوه‌ی کسب موفقیت در ایران نصیحت می‌کند:
 
توی دنیا دو طبقه مردم هستند؛ بچاپ و چاپیده؛
اگر نمی‌خواهی جزو چاپیده‌ها باشی، سعی کن که دیگران را بچاپی!
سواد زیادی لازم نیست، آدم را دیوانه می‌کنه و از زندگی عقب می‌اندازه!
فقط سر درس حساب و سیاق دقت بکن!
چهار عمل اصلی را که یاد گرفتی، کافی است، تا بتوانی حساب پول را نگه‌داری و کلاه سرت نره، فهمیدی؟ حساب مهمه!
باید کاسبی یاد بگیری، با مردم طرف بشی، از من می‌شنوی برو بند کفش تو سینی بگذار و بفروش،
خیلی بهتره تا بری کتاب جامع عباسی را یاد بگیری!
سعی کن پررو باشی، نگذار فراموش بشی، تا می‌توانی عرض اندام بکن، حق خودت را بگیر!
از فحش و تحقیر و رده نترس! حرف توی هوا پخش می‌شه،
هر وقت از این در بیرونت انداختند، از در دیگر با لبخند وارد بشو، فهمیدی؟
پررو، وقیح و بی‌سواد؛
چون گاهی هم باید تظاهر به حماقت کرد، تا کار بهتر درست بشه!...
نان را به نرخ روز باید خورد!
سعی کن با مقامات عالیه مربوط بشی،
با هرکس و هر عقیده‌ای موافق باشی، تا بهتر قاپشان را بدزدی!....
کتاب و درس و این‌ها دو پول نمی‌ارزه!
خیال کن تو سر گردنه داری زندگی می‌کنی!
اگر غفلت کردی تو را می‌چاپند.
فقط چند تا اصطلاح خارجی، چند کلمه‌ی قلنبه یاد بگیر، همین بسه!!
 
خیلی جالبه که بعد از 66 سال
هنوز هم در بر همان پاشنه می چرخد!!!
ظاهراً بچه‌های حاجی خوب به وصیت پدر عمل کرده‌اند.

 

[ دوشنبه 91/1/7 ] [ 2:23 عصر ] [ عباس سوری ] [ نظرات () ]

 

شعر زیبای "دبستانی ترین احساس من" - www.Radsms.com

 

شعر بسیار زیبا و پر مفهوم که ارزش یک بار خوندن رو داره

 

به همراه عکس

 

 

ای دبستانی ترین احساس من

 


خاطرات کودکی زیباترند
یادگاران کهن مانا ترند
درس‌های سال اول ساده بود
آب را بابا به سارا داده بود

 



درس پند آموز روباه وکلاغ
روبه مکارو دزد دشت وباغ


روز مهمانی کوکب خانم است
سفره پر از بوی نان گندم است

کاکلی گنجشککی با هوش بود
فیل نادانی برایش موش بود



با وجود سوز وسرمای شدید
ریز علی پیراهن از تن میدرید

تا درون نیمکت جا میشدیم
ما پرازتصمیم کبری میشدیم



پاک کن هایی زپاکی داشتیم
یک تراش سرخ لاکی داشتیم



کیفمان چفتی به رنگ زرد داشت
دوشمان از حلقه هایش درد داشت
گرمی دستان ما از آه بود
برگ دفترها به رنگ کاه بود



مانده در گوشم صدایی چون تگرگ
خش خش جاروی   با پا روی برگ
همکلاسی‌های من یادم کنید
بازهم در کوچه فریادم کنید



 

 

همکلاسی‌های درد و رنج و کار
بچه‌های جامه‌های وصله‌دار
بچه‌های دکه خوراک سرد
کودکان کوچه اما مرد مرد
کاش هرگز زنگ تفریحی نبود
جمع بودن بود و تفریقی نبود
کاش می‌شد باز کوچک می‌شدیم
لا اقل یک روز کودک می‌شدیم

 

 

یاد آن آموزگار ساده پوش
یاد آن گچ‌ها که بودش روی دوش
ای معلم یاد و هم نامت بخیر
یاد درس آب و بابایت بخیر

 

 

ای دبستانی‌ترین احساس من
بازگرد این مشق‌ها را خط بزن
 
این نوشته از وبلاگ ستاره سهیل قرض گرفته شده است

[ یکشنبه 91/1/6 ] [ 8:13 صبح ] [ عباس سوری ] [ نظرات () ]

سال نو مبارک


[ شنبه 91/1/5 ] [ 9:52 صبح ] [ عباس سوری ] [ نظرات () ]

واکنش مطهری و کواکبیان به سخنان شگفت آور احمدی نژاد در مجلس  

 

 

عکس خاص احمدی نژاد در جلسه سوال نمایندگان 

 

 

 

عکس کمتر دیده شده از مرحوم مصدق

احزاب و شخصیت‌ها - سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی، این عکس را که مربوط به دوران میانسالی دکتر محمد مصدق است منتشر کرد. 

 

عکسی قدیمی از هایده و مهستی

 

پیمان معادی در کنار دخترش 

 

همسر و دختر  اصغر فرهادی در بازگشت از اسکار  

 

استاد شجریان

منتخبی 

چهره متفاوت حمید لولایی 

 

احمدرضا عابدزاده و افشین پیروانی در کنار کریم باقری
در حاشیه دیدار تیم های پرسپولیس و نفت تهران.
  

صادق هدایت در حال قایق سواری

صادق هدایت خالق رمان «بوف کور» سال 1281 در تهران به دنیا آمد و سال 1330 در پاریس خودکشی کرد.
هدایت در این عکس نفر اول از سمت راست است که کلاه بر سر دارد. 

 

قیمت پیکان در سال 1348؛ 17890 تومان  

 

آیا کسی دلش میخواد از این آب سردکن آب بخوره!!

 

اداره عروسکی؟ 

 

هشدار تصویری برای رعایت سرعت مجاز 

 

هشدار  تصاعدی

 

چینی ها که در همه چیز سرآمد هستند ، اینبار هم در حمل دو کامیون با یک کامیون رکورد زدند  

منتخبی 

کباب  و دیگر هیچ

منتخبی 


[ شنبه 91/1/5 ] [ 8:11 صبح ] [ عباس سوری ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ

تخصص در برنامه ریزی و بودجه - مشاوره اقتصادی و تهیه طرحهای توجیهی فنی مالی و اقتصادی - طراحی ساختار سازمانی
موضوعات وب
صفحات دیگر
امکانات وب


بازدید امروز: 52
بازدید دیروز: 92
کل بازدیدها: 446067