سوری - فریازان | ||
توی کافهی فرودگاه یکی بود که پشت سر هم سیگار میکشید؛ یکی دیگه رفت جلو گفت: بب...خشید آقا! شما روزی چند تا سیگار میکشین؟ [ دوشنبه 90/6/14 ] [ 7:59 صبح ] [ عباس سوری ]
[ نظرات () ]
![]() ![]() رسانه ملی به عنوان تنها منبع رسانه تصویری مردم باید اصل تنوع را به خوبی رعایت کند در حالی که امسال همچون سالهای گذشته شاهد کپیبرداری پررنگ بعضی از سریالهای صدا و سیما از برخی نمونههای غربی فیلمها و سریالها هستیم.
![]() ![]() عضو فراکسیون اصولگرایان با انتقاد از فرم کلیشهای سریالهای ماه رمضان مضامین اکثر این سریالها را غمگین و سرشار از غصه و یاس دانست.
به گزارش خانه ملت،"حمیدرضا کاتوزیان" در خصوص کیفیت و تاثیرگذاری سریالهای ماه رمضان با تاکید بر اینکه سریالهای صدا و سیما در ماه رمضان فاقد کیفیت لازم برای جذب مخاطب و تاثیرگذاری بر باورهای دینی و مذهبی مردم است، از کپی برداری مفهوم و قالب کلی سریالها از نسخههای سالهای قبل و یا مضامین برخی از سریالهای خارجی انتقاد کرد وافزود: رسانه ملی به عنوان تنها منبع رسانه تصویری مردم باید اصل تنوع را به خوبی رعایت کند در حالی که امسال همچون سالهای گذشته شاهد کپیبرداری پررنگ بعضی از سریالهای صدا و سیما از برخی نمونههای غربی فیلمها و سریالها هستیم. رییس کمیسیون انرژی مجلس کیفیت برنامههای رسانه ملی را در گرایش مردم به ماهواره موثر توصیف و تصریح کرد: زمانی که کیفیت برنامههای صدا و سیما در خور ذائقه مخاطبان و پوشش دهنده سلایق مردم نیست گرایش مخاطبان صدا و سیما به تماشای کانالهای ماهوارهای امری عادی تلقی میشود. کاتوزیان با انتقاد از روند غمناک و سوژههای متاثر کننده سریالهای ماه رمضان تاکید کرد: این تفکر نادرست که در ماه رمضان اکثریت سریالها باید با اشک و ناله همراه باشد باید تغییر کند. وی افزود: این ماه باید مملو از شادی و تجدید باورهای مذهبی باشد و جز در ایام کوتاه عزاداری آن دلیل برای تزریق افسردگی به جامعه وجود ندارد در حالی که متاسفانه رسانه ملی در ماه رمضان به ساخت و پخش سریالهایی میپردازد که روحیه شادی را از جامعه دریغ میکند و گویا برای افزایش افسردگی عمومی جامعه طراحی شده است. کاتوزیان با تاکید بر نقش مهم رسانه ملی در وضعیت فکری و روحی مردم، خاطر نشان کرد: رسانه ملی باید همت والاتری در ارائه برنامه از خود نشان دهد؛ چرا که در کشور ما در حال حاضر رسانه خصوصی که فعالیت نمیکند پس تنها گزینه مردم برای تماشای تلویزیون داخلی برنامههای صدا و سیما است که اگر قرار بر حرکت بر مدار روش و کیفیت برنامههای تولیدی فعلی باشد گرایش مردم به ماهواره حتمی است. وی با انتقاد از تفکر مغایرت خنده و شادی با عبادت و مفاهیم دینی تاکید کرد: ماه رمضان ماه عبادت و توجه بیشتر به شعائر مذهبی است اما این به معنی ضرورت حذف برنامههای شاد و مفرح از زندگی مردم نیست. منبع : عصر ایران [ یکشنبه 90/6/13 ] [ 8:5 صبح ] [ عباس سوری ]
[ نظرات () ]
یادمان باشد که باران رحمت الهی همیشه در حال بارش است اگر ما خیس نمی شویم باید جایمان را عوض کنیم . عید بر همه دوستان مهربان مبارک امیدوارم عبادات خالصانه همه مقبول درگاه حضرت حق قرار گرفته باشد . [ شنبه 90/6/12 ] [ 5:20 عصر ] [ عباس سوری ]
[ نظرات () ]
خداوندا به ما انقدر توان بده که قادر به درک عظمت تو باشیم [ یکشنبه 90/6/6 ] [ 9:21 صبح ] [ عباس سوری ]
[ نظرات () ]
موفقیت شما در زندگی تا حدود زیادی تحت تاثیر واکنش شما به مشکلات است . [ شنبه 90/6/5 ] [ 3:2 عصر ] [ عباس سوری ]
[ نظرات () ]
هنوز 45 روز نگذشته بود، که دلم برای خانواده ام تنگ شد. اما مرخصی ندادن، منم بدون مرخصی و پای پیاده، از مشهد تا طرقبه (18 کیلومتر) دویدم و بعد از دیدن خانواده، دوباره از طرقبه تا مشهد را دویدم و رفتم پادگان … پادگان، که رسیدم دیدم گروهبان متوجه غیبت من و چند نفر دیگه شده، که همه رو به خط کرد و گفت دور پادگان رو باید بدوید … شروع به دویدن که کردیم بعد از 1000 متر سرباز های دیگه خسته شدند، اما من دور کامل دویدم و ایستادم…! فرمانده ی گروهان که دویدن من رو ندیده بود، گفت مگه نگفتم دور کامل باید بدوی؟ گفتم دویدم قربان … گفت فضولی موقوف. .! دوباره باید بدوی…! خلاصه، دو دور دیگه به مسافت 8 کیلومتر دویدم و سر حال، جلوی فرمانده ایستادم و همین باعث شد مسیر زندگی ام تغییر کند…! یک روز، من رو با یک جیپ ارتشی به میدان سعد آباد مشهد بردند، برای مسابقه… رییس تربیت بدنی تا من رو دید، گفت: چرا کفش و لباس ورزشی نپوشیدی؟ گفتم: ندارم …! گفت: خوب برو سر خط الان مسابقه شروع می شه ببینم چند مرده حلاجی؟ خلاصه با پوتین و لباس سربازی دویدم و دور اخر همه داد می زدن باریکلا سرباز … برنده که شدم دیدم همه می گن سرباز رکورد ایران رو شکستی …! من اون روز با پوتین و لباس سربازی رکورد ایران رو شکستم و بهم کاپ نقره ای دادن…! خبر رکورد شکنی من خیلی زود، به مرکز رسید و بهم امریه دادن تا برم تهران … با اتوبوس به تهران رفتم و پرسان پرسان، خودم رو به دژبانی مرکز رسوندم و با فرمانده ی لشگر که روبرو شدم، گفت: تو همون سربازی هستی که با پوتین رکورد شکستی؟ گفتم: بله قربان … گفت: چرا این قدر دیر امدی و سریع من رو سوار ماشین کردند و به استادیوم امجدیه بردن، که قرار بود مسابقه بزرگی انجام بشه …! مسابقه ی دوی 5000 متر بود و من کفش و لباسی رو که رییس تربیت بدنی مشهد داده بود، پوشیدم و رفتم لب خط…! یک دفعه صدای تیری شنیدم و هراسناک این طرف اون طرف رو نگاه کردم ببینم چه خبره؟ که دیدم رییس تربیت بدنی با عصبانیت می گه چرا نمیدوی؟ بدو. .! من نگاه کردم، دیدم، که اون 17 نفر دیگه، مسافتی از من دور شدن و من تازه فهمیدم، که صدای شلیک تیر برای اغاز مسابقه بوده و من چون در مشهد فقط با صدای حاضر رو) مسابقه رو شروع می کردم اینجا هم منتظر همون کلمه بودم، نه صدای تیر … خلاصه شروع کردم به دویدن و یه عده هم من رو هو می کردن و می گفتن: مشهدی تو از اخر اولی …! دور سوم رو که دویدم تازه به نفر اخر رسیدم و تازه گرم شده بودم …! در دور بعد متوجه شدم، که نفر چهارم هستم و با خودم گفتم: خدا رو شکر لااقل چهارم می شم…! سه دور تا اخر مسابقه مانده بود، که دیدم فقط یک نفر با فاصله از من جلوتره…! دور اخر خودم رو به پشت سرش رسوندم… به خط پایان نزدیک می شدیم که جلو زدم و اول شدم …! باز هم رکورد ایران رو شکسته بودم و از عزیز منفرد، که سال ها قهرمان ایران بود جلو زده بودم…! این ها حرف های استاد علی باغبان باشی، قهرمان دوی ایران است، که 29 سال متوالی بدون حتی یک باخت، مقام نخست مسابقات را در ایران داراست و جالب است، بدانید که تا به حال این رکورد در هیچ رشته ی ورزشی در دنیا شکسته نشده…! باغبان باشی 219 مدال اسیایی و جهانی دارد و در 8 مسابقه ی المپیک شرکت کرده و اول شده!
ادیب زاده می گوید: زمان شاه شنیدم، که پای باغبان باشی شکسته …! با گروه فیلم برداری رفتیم و وقتی با اون مصاحبه کردم با ناراحتی گفت: دکتر ها گفته اند باید یک پای من رو قطع کنند … شب، که فیلم پخش شد 50 خط تلفن جام جم توسط مردم اِشغال شده بود و همه با عصبانیت می خواستن یه جوری به علی باغبان باشی کمک کنن … همون شب، رضا پهلوی، که در اون زمان ولیعهد بود و نزدیک به 17 سال داشت، به آقای جهان بانی، رییس سازمان ورزش (که اوایل انقلاب اعدام شد) دستوری داده بود، که او هم شبانه به در خانه ی باغبان باشی رفته بود و پاسپورتش را درست کرده بودند و روز بعد ساعت 11 صبح از فرودگاه زنگ زد که: مثل اینکه معجزه شده و من برای درمان به نیویورک میروم. در نیویورک پایش را یک پروفسور بزرگ عمل کرد، بعد از دو ماه، که برگشت از همان فرودگاه مهرآباد به ما زنگ زد، که من میخواهم به زودی در یک مسابقهی دو و میدانی شرکت کنم و شما را هم دعوت میکنم. علی باغبان باشی، وقتی در زمان ریاست جمهوری خاتمی به مراسم تقدیر و نکو داشت پیش کسوتان دعوت شد، زمانی که نام باغبان باشی، در مراسم از طریق بلند گو اعلام گردید، خاتمی از یکی از حاضرین پرسید: مگر باغبان باشی زنده است؟! و چه ضیافتی بود، در آغوش کشیدن و اشک به چشم آوردن خاتمی برای قهرمانی که نام ایران را بر بلندای المپیک جهانی فریاد کشید …! باغبان باشی، اکنون 84 سال سن دارد و هنوز فعالیت ورزشی می کند …! اخرین باری، که باغبان باشی را دیدم، دور میدان دروازه قوچان بود؛ به گرمی حال و احوال کردم و او گفت: شما مگه من رو می شناسی؟ لبخندی زدم و گفتم: تمام دنیا شما رو می شناسن…! باغبان باشی، هنوز در طرقبه زندگی می کند و روحیه ی شاد و ورزش کاری دارد [ چهارشنبه 90/6/2 ] [ 11:56 صبح ] [ عباس سوری ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |