سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سوری - فریازان
 
قالب وبلاگ
نویسندگان

 

این عکس مربوط به آقای مرادحسن سوری پدر بزرگ عزیزم می باشد که در روز جمعه 21 /93/9 دار فانی را وداع گفت

کاش آن شب را نمی آمد سحر

 

کاش گم می شد در راه پیک بد خبر

 

ای عجب کان شب سحر اما به ما

 

تیره روزی آمد و شام دگر

 

دیده پر خون از غم هجران و او

 

با لب خندان چه آسان بر سفر

 

ای دریغ از مهربانی های او

 

دست پر مهر آن کلام پرشکر

 

 

غصه ها پنهان به دل بودش ولی

 

شاد و خرم چهره اش بر رهگذر

 

 

 

با تاسف فراوان در گذشت پدر بزرگ عزیزم را در روز جمعه 21/9/93 به اطلاع دوستان عزیزم می رسانم

برای شادی روح همه در گذشتگان فاتحه عنایت بفرمایید

 

یادش گرامی


[ دوشنبه 93/9/24 ] [ 8:28 عصر ] [ عباس سوری ] [ نظرات () ]

 

mazing Photos of Nature - 38

v

mazing Photos of Nature - 38

mazing Photos of Nature - 38

 

 


[ سه شنبه 93/8/27 ] [ 9:51 عصر ] [ عباس سوری ] [ نظرات () ]

کود ورمی کمپوست- کرم ایزیلیا فتیدا

تولید و فروش کود ورمی کمپوست-
همکاری در ایجاد مزارع جدید
تولید و فروش کرم ایزیلیا فتیدا با قدرت تکثیر بسیار بالا و همچنین تولید کود حداکثر ظرف دو ماه
همکاری با سایر تولید کنندگان و مصرف کنندگان کود ارگانیک ورمی کمپوست

میانگین قیمت هر کیلو کود 400 تومان و میانگین قیمت هر کیلو کرم بالغ با کوکون و بچه در بستر مناسب 10000 تومان با توجه به متغیر بودن سطح کیفیت کود و همچنین کرم تولید شده بعد از مشاهده و اطمینان از کیفیت مناسب به صورت توافقی اقدام میگردد
مجموعه تولیدی - بهتا فریازان


قیمت: توافقی

 

مشخصات آگهی

نام:

مهندس سوری

کارشناس ارشد مهندسی اقتصاد کشاورزی

ایمیل:  soor1356@yahoo.com
تلفن: 09185020106
   
   
آدرس: تویسرکان - کیلومتر 10 جاده کرمانشاه - چهار راهی فریازان - بر جاده - کارگاه سوری

ورمی کمپوست چیست؟
خداوند متعال در بین بیش از 3000نوع کرم خاکی به یک نوع آن به نام کرم "آیزینیا فوتیدا" توانایی خاصی عطا کرده که با خوردن مواد آلی(طبیعی) در حال فاسد شدن مثل کودهای حیوانی ، سبزیجات و میوه ها و دفع آن کود طبیعی و غنی شده ای تولید می کند که به "ورمی کمپوست" معروف می باشد.این مواد هنگام عبور از بدن کرم ، آغشته به مخاط دستگاه گوارش ، ویتامین ها و آنزیم های خاصی شده که در نهایت به عنوان یک کود آلی غنی شده وبسیار مفید برای ساختمان و بهبود عناصر غذایی خاک تولید و مورد استفاده قرار می گیرد.
مزایای استفاده از ورمی کمپوست
" مهمترین مزیت اینکه کود ارگانیک بوده و عاری از مواد زیانبار و سرطان زای موجود در کودهای شیمیایی می باشد و همچنین عاری از مواد زیانبار و آلود کننده آب و خاک موجود در کود های شیمیایی است."
1- سبک و بی بو .
2- فاقد هر گونه تخم علفهای هرز .
3- باعٍٍٍث افزایش 20 تا 70 درصدی حجم و تعداد محصولات کشاورزی می شود.
4- به دلیل حالت اسفنجی آن ، قابلیت ذخیره سازی آب را دارد.
5- حاوی میکرو ارگانیسم های هوازی مفید مانند ازتوباکتر می باشد.
6- بالا بودن عناصر اصلی غذایی در مقایسه با سایر کودهای آلی.
7- دارا بودن مواد محرکه رشد گیاهی نظیر ویتامین ها مخصوصا ویتامین B12 ، آنتی بیوتیک ها و هورمون های رشد.
8- تولید آسان و سریع تر آن نسبت به بیوکمپوست ها.
9- اصلاح کننده خصوصبیات فیزیکی ، شیمیایی و بیولوژیکی خاک.
10- وجود عناصرمفید ی همچون نیتروژن ، فسفر ، پتاسیم ، کلسیم ، آهن ، روی ، مس و منگنزدرآن
11- یک غذای کامل و متعادل برای کلیه محصولات کشاورزی می باشد.
12- به دلیل داشتن مواد هورمونی ، رشد و نمو گیاه را سرعت می بخشد.
13- رنگ ، طعم ، بو وکیفیت گلها ، سبزیجات و میوه ها را بهبود می بخشد.
14- با دارا بودن مواد بیوشیمیایی ، مقاومت گیاه را نسبت به بیماریها افزایش می دهد.
15- افزایش زمان انبارداری محصولات جمع آوری شده با حفظ کیفیت آن.
16- دارای خاصیت دورکنندگی حشرات در گلخانه ها ، باغات و مزارع می باشد.
17- دارای خاصیت ضدعفونی کنندگی خاک در مقابل امراض قارچی و باکتریایی می باشد.
18- حاوی آنزیم هایی از قبیل پروتئاز ، لیپاز ، آمیلاز ، سلولاز ، لیگنازو کیتیاز می باشد .این آنزیمها باعث تجزیه ترکیبات شیمیایی با مولکول درشت به مولکولهای کوچکتر فابل جذب گیاه می شوند.
19- تداوم گلدهی گونه های مختلف گلهای تزئینی.
20- حفظ رنگ و عطر گلها در طی زمان عرضه.
21- افزایش اسانس و مواد موثردر گیاهان دارویی.
22- جلوگیری از زرد شدن و ریزش برگ ها.
23- بهبود جوانه زنی بذرها.
24- افزایش نگهداری گل های شاخه بریده در گل فروشی ها .
25- افزایش مقاومت گیاهان به تنش های محیطی.
26- افزایش ریشه زایی و رشد قلمه ها .

تنها عیب آن

" نا شناخته بودن در بین کشاورزان ومردم ، همچنین تولید کم آن به دلیل سود دهی کم و خواب طولانی سرمایه گذاری آن .
میزان مصرف ورمی کمپوست.
1- گلدانهای آپارتمانی
به عمق 2 تا 5 سانتیمتر خاک گلدان را برداشته و ورمی کمپوست را جایگزین کرده و با خاک سطحی مخلوط کنید . برای گلدانهای جدید 20 تا 40 درصد از حجم گلدان را ورمی کمپوست ، 10درصد خاک اره و بقیه خاک معمولی مخلوط کنید.
2 - باغچه های خانگی
2 تا 3 کیلوگرم در هر متر مربع به صورت مخلوط با خاک دستی.
3 - صیفی جات
5/1 تا 5/2 کیلوگرم در هر متر مربع به صورت مخلوط با خاک سطحی به عمق 10 تا 15 سانتیمتر.
4 - سبزی کاری
مخلوط 10 تا 15 درصد ورمی کمپوست با خاک سطحی حداقل به عمق 2 تا 5 سانتیمتر.
5 - درختان مثمر
3 تا 5 کیلو برای هر درخت به صورت چالکود.
6 - درختان غیر مثمر
2 تا 3 کیلوگرم برای هر درخت به صورت چالگود.
7 - نشاء کاری و تکثیر
25 تا 75 گرم برای هر نشاء.
8 - نهال کاری
500 گرم برای هر نهال بصورت چالکود.
9 - زمینهای زراعی
6 تا 9 تن در هکتار بسته به نوع کشت و کیفیت خا ک.

 


[ پنج شنبه 93/8/15 ] [ 9:6 صبح ] [ عباس سوری ] [ نظرات () ]

 

 


[ پنج شنبه 93/8/15 ] [ 8:57 صبح ] [ عباس سوری ] [ نظرات () ]
تبارشناسی برند – تاریخی مصادره شده

 

"گفت‌ گوگرد پارسی خواهم برد به چین، که شنیدم قیمتی عظیم دارد، و از آن جا کاسه‌ی چینی به روم آرم و دیبای رومی به هند و فولاد هندی به حلب و آبگینه‌ی حلبی به یمن و برد یمانی به پارس و ..."
حضرت سعدی
گلستان – باب سوم

در حکایت شیخ اجل، سعدی شیراز، از بازرگان دنیادوست به کالاهایی اشاره شده است که به نام منطقه‌ی تولیدشان شناخته و نام‌آور گشته‌اند. این کالاهای شناخته شده (برند شده) البته سابقه‌ای بس قدیم‌تر از زمان انشاء آثار جاودانه استاد سخن پارسی دارند. شگفتی نگارنده از این است که چرا عزیزانی که در حال قلم زدن در عرصه برندسازی و مدیریت برند هستند هیچ یک به این امور اشاره نمی‌ورزند و همگی ریشه‌های حضور و حدوث برند را یکسره به باختر زمین منتصب می‌کنند. شناخته شدن یک کالا به منطقه و حوزه‌ی تولید آن، یکی از نخستین مصادیق عینی برند در جهان است که می‌توان به عنوان نمونه‌های قدیم گوش‌آشنای آن، از مشک ختن و برد یمانی و شمشیر هندی و ... نام برد و نمونه‌های متأخرتر این پدیده زیره‌ی کرمان، فرش کاشان، چاقوی زنجان، سنگ‌پای قزوین، گز اصفهان، سوهان قم، فیروزه‌ی مشهد و ... می‌باشند. بروز امروزین این پدیده در شکل برند کشور مبدأ (Country of Origin) بوده و تحت عنوان تخصصی BORA‌ بررسی می‌شود.
هرگاه در زمان بیشتر باز پس رویم به بانک‌داری ساسانیان می‌رسیم که وجوه را با برگه‌های مهرداری به نام "ساکاس" به جای سکه‌های ضرب‌خورده جابه‌جا می‌کردند، که این پدیده نخستین شبه‌پول (m’) در جهان و ریشه واژه "چک" امروزین نیز از همین واژه است. این ابزار مالی، هر چند شاید به نظر جدای از حوزه‌ی برند برسد، اما از لحاظ آن که اعتبار آن بسته به صادرکننده آن است، از مبانی کارکردی مشترکی با برند بهره می‌برد. 
در فرهنگ تمامیت خواه غرب، که با تلاشی چند صد ساله، در پی مصادره تمامی دستاوردهای بشری به نام خود است، در تبارشناسی برند البته داستانی دیگر پرداخته شده است. در آن جا به دو حوزه‌ی اصلی برای آغاز این پدیده اشارت برده می‌شود، که یکی داغ (یکی از معانی برند داغ است) بر روی گله‌هاست و دیگری نشان روی اسلحه‌هایی است که تولید می‌شدند. این هر دو البته به دوران تاریخی مشخصی اشاره دارد که در طی یک حکم حکومتی حمله و غارت زمین‌ها و دارایی‌های سرخ‌پوستان آزاد اعلام شد و پس از آن حکم، دورانی که به آن "غرب وحشی" اطلاق می‌شود شکل گرفت. زمانه‌ای که ماجراجویان بسیاری، به طمع زمین مجانی از ایالات شرقی آمریکا راهی غرب شدند تا علی‌رغم قرار داد صلح با سرخ‌پوستان، سرزمین‌های ایشان را تسخیر کنند. در آن هرج و مرج تاریخی، یکی از مسایل اصلی این بود که رمه‌ها و گله‌های افراد از یکدیگر شناخته شوند. این تمایز (Differentiation) تنها توسط داغی که بر گله می‌زدند میسر و ممکن بود. نیز از آن جا که در آن سرزمین بی‌قانون، این اسلحه بود که هر سه قوای مقننه، مجریه و قضاییه را نمایندگی می‌کرد، تفنگ و فشنگ مرتبتی رفیع یافته بودند و به طبع، کارکرد و کارایی آن‌ها. بنابراین تولیدکنندگان مختلف سعی بر آن داشتند که نشان دهند کیفیت برتر از آن ایشان است و برای تمایز خود از دیگران، نشان‌هایی بر روی تولیدات خود حک می‌کردند. این که این "نشان‌دار کردن" ابداع ناگهانی این گاوچرانان بوده یا از هزاران سال پیش در تمدن‌های قدیم ایران، مصر، یونان، چین و فینیقی‌ها، این نشان‌گذاری متداول بوده نیازی به بحث ندارد و اما اگر بخواهیم جنبه‌ی انصاف را نگهداریم باید گفته شود که دانش برند به شکل امروزین آن در باختر زمین و به طور مشخص ایالات متحده، متولد شده است. 
دانش و علم در خصوص یک پدیده با خود آن هر چند مرتبط است اما یکی نیست. آیا در امپراطوری هخامنشی یک سیستم لجستیکی برای لشکرکشی‌های بزرگ وجود نداشته است؟ پاسخ مشخصا مثبت است، اما دانش لجستیک، دست کم به شکل امروزین آن، محصول غرب است. عین این سخن در خصوص دانش برند و برندسازی مصداق دارد. به عبارت دیگر، بی‌گمان تبارشناسی برند و پژوهش در چگونگی بروز و حدوث آن در تاریخ، ما را به این سوی جهان و دنیای خاور نزدیک می‌کشاند، اما کندوکاو در خصوص مبانی علمی آن دستاورد فرزندان همان گاوچرانان است. چنین است که خاور نزدیک یا به گفته ویل د‌ورانت "گاهواره‌ی تمدن"، جایگاه خود را در گردش دوران به "غرب وحشی" می‌دهد و آن گاه تاریخ را – و از جمله تاریخ علم را - قوم پیروز نوشتند؛ تا کلیه دستاوردهای بشری، از جمله پیدایش برند را نیز مصادره کنند.
پسران وزیر، ناقص عقل، به گدایی به روستا رفتند
روستازادگان، دانشمند، به وزیری پادشا رفتند


[ یکشنبه 93/8/11 ] [ 8:39 صبح ] [ عباس سوری ] [ نظرات () ]

آرامگاه «کوروش» یا قبر «مادر سلیمان»؟

بر اساس سفرنامه‌های باقی‌مانده از آن دوران، «دشت مرغاب» باغی بزرگ و رویایی بود، با تندیس‌های زرین و زیورآلات آراسته و پر از درخت که حالا یک بیابان بایر است و در وسط آن تنها نمونه‌ آرامگاه‌سازی از دوره‌های پیش از اسلام یعنی مقبره‌ی کوروش خودنمایی می‌کند.
به گزارش پارسینه، «دشت مرغاب» در محوطه‌ی پاسارگاد در استان فارس بیش از 2550 سال پیش یک باغ بزرگ بود، باغی با نگهبانان و خدم و حشم که از مقبره‌ی «کوروش» محافظت می‌کردند، با سایبانی بزرگ روی مقبره که همه در زیر سایه‌ی آن زیارت می‌کرده‌اند.

بر اساس سفرنامه‌های باقی‌مانده از آن دوران، «دشت مرغاب» باغی بزرگ و رویایی بود، با تندیس‌های زرین و زیورآلات آراسته و پر از درخت که حالا یک بیابان بایر است و در وسط آن تنها نمونه‌ آرامگاه‌سازی از دوره‌های پیش از اسلام یعنی مقبره‌ی کوروش خودنمایی می‌کند. البته این بایر بودن با توجه به اسناد موجود پس از غارت مقبره‌ی کوروش توسط سربازان یونانی به مرور به وجود آمده است.

به گزارش ایسنا، هفتم آبان ماه روزی‌ست که آن را به نام «کوروش» - پادشاه بزرگ ایرانی - نامگذاری کرده‌اند، عنوانی‌ که هیچ‌ جایی در تقویم رسمی کشور ندارد.

اما کوروش که بود؟ سال 559 پیش از میلاد یعنی 2553 سال پیش، «کوروش» در سن 32 سالگی جانشین پدرش «کمبوجیه» شد و با فتح بابِل، جایی که حکمرانی بر آن به مثابه فرمانروایی بر جهان را داشت، در سال 58 پیش از میلاد تاجگذاری کرد و بعد از آن «کوروش بزرگ» نام گرفت.

او پس از اقدامات و فتوحاتی که برای ایران انجام داد، 30 سال بعد از تاجگذاری در 529 پیش از میلاد (2523 سال پیش) فوت کرد. بر اساس متن‌های موجود در کتاب «تربیت کوروش» یا «کوروش‌نامه» نوشته «گسنفون»، کوروش به فرزندانش وصیت کرد تا در زمان دفن، جسدش را مومیایی نکنند، با طلا نپوشانند و بدنش را بدون تابوت در خاک بگذارند.

کوروش یک پادشاهی جهانی را شکل داد که در طول تاریخ بی‌مانند است، قلمرویی که به گونه‌ای که آن را نه در گذشته داشته‌ایم و نه در آینده مانند آن را خواهیم داشت. حتی پس از کوروش بسیاری از پادشاهان قصد تقلید از وی را داشتند، مانند اسکندر که ابایی نداشت لباس هخامنشی بپوشد. او علاوه بر خودش به سربازان‌اش نیز دستور داد با زن‌های ایرانی ازدواج کنند تا فرهنگ ایرانی - یونانی به فرزندانشان منتقل شود.

کوروش خود را برای همیشه در تاریخ ایران و جهان جاودانه کرد. او با نوشتن حقوق منشور کوروش، پس از پیروزی بر «نبونعید» و تصرف بابل، آن را یک سند و شاهد تاریخی پرارزش در سطح دنیا کرد، به گونه‌ای که در سال 1971، سازمان ملل متحد منشور حقوق بشر کوروش را به همه‌ی زبان‌های رسمی کشورهای عضو سازمان منتشر کرد و بدلی از این استوانه را در مقر سازمان ملل در شهر نیویورک قرار داد.

استوانه‌ی کوروش بزرگ یا منشور حقوق بشر کوروش لوحی از گل پخته است که در سال 538 پیش از میلاد به فرمان کوروش بزرگ هخامنشی نگاشته شده‌ است. نیمه‌ی نخست این لوح از زبان رویدادنگاران بابلی و نیمه‌ی پایانی آن سخنان و دستورهای کوروش به زبان و خط میخی اکدی (بابلی نو) نوشته شده‌ است.

این استوانه در سال 1258 خورشیدی/ 1879 میلادی در نیایشگاه اِسَگیله (معبد مردوک، خدای بزرگ بابلی) در شهر بابل باستانی پیدا شد و در موزه بریتانیا در شهر لندن نگهداری می‌شود. این منشور را یکی از بزرگترین نشانه‌های روحیه‌ی بردباری در فرهنگ ایرانی می‌دانند.

اما شخصیت کوروش و اقدامات او باعث شد وی را «ذوالقرنین» بنامند؛ کلمه‌ای که به گفته‌ی بسیاری از بزرگان در قرآن نیز آمده است.

از جمله بزرگانی که معتقدند ذوالقرنین یادشده در قرآن و مسیح عهد عتیق هر دو به کوروش هخامنشی برمی‌گردد، می‌توان به «علامه طباطبایی» در تفسیرالمیزان، «آیت‌الله العظمی ناصر مکارم شیرازی»، ترجمه تفسیر سوره کهف از باستانی پاریزی، مولانا «ابوالکلام آزاد»، مفسر بزرگ قرآن و وزیر فرهنگ هند در زمان گاندی در تفسیرالبیان، و 10 نفر از مفسران بزرگ قرآن در تفسیر نمونه (مانند قرائتی، امامی، آشتیانی، حسنی، شجاعی، عبدالهی و محمدی، دکتر علی شریعتی در کتاب بازشناسی هویت ایرانی اسلامی، صدر بلاغی در قصص قرآن، آیت‌الله «سید محمد فقیه» استاد اخلاق و حافظ کل قرآن و نماینده مجلس خبرگان دوم، استاد محیط طباطبایی و حجه‌الاسلام شهید هاشمی‌نژاد اشاره کرد.

به عنوان مثال باستانی پاریزی، عضو هیات علمی دائره‌المعارف بزرگ اسلامی پیشتر در این‌باره گفته است: در تورات، کوروش به صورت اسم کوروش آمده است. ما در کتب تاریخی خودمان آن را به صورت "کی‌روش" نوشتیم که درست هم است.

وی با بیان این‌که تنها تصویری که از کوروش باقی مانده تصویر برجسته‌ای در پاسارگاد است، ادامه داد: بر روی آن تصویر نام «کوروش» نوشته نشده است، اما نقاشی از دوره‌ی صفویه داریم که این تصویر را کشیده و بالای آن سه خط به خط میخی نوشته شده «من کوروش پادشاه هخامنشی هستم»، ولی آن نوشته الان وجود ندارد.

باستانی پاریزی با بیان این‌که ‌60 سال پیش کتاب مذکور را ترجمه کرده است، افزود: انعکاس این مسئله در جامعه‌ روحانیت ایران بسیار مهم است که اسم یک ایرانی آریایی در قرآن آمده باشد. این از نظر جامعه‌ی ما ایرانی‌ها خیلی حرف است.

این استاد برجسته‌ی تاریخ اظهار کرد: اولین‌بار یک ایرانی قرآن را ترجمه و در تبریز چاپ کرده که این نکته را در مورد «کوروش» و «ذوالقرنین» قبول کرده است. بار دوم مرحوم تابنده گنابادی کتابی تحت عنوان «سه داستان اساطیری در قرآن» به چاپ رسانده که بر همین مسئله تاکید کرده است. مرحوم علامه طباطبایی هم در کتاب‌شان منعکس کرده‌اند که با استدلال‌هایی که ابوکلام آزاد کرده است تا دلیل دیگری بر رد آن پیدا نکنیم آن را قبول می‌کنم.

زاگرس زند - ایران‌شناس و مدرس تاریخ ایران باستان - در گفت‌وگو با خبرنگار ایسنا درباره‌ی شخصیت کوروش و آرامگاه وی اظهار کرد: آرامگاه کوروش تنها نمونه‌ سنت آرامگاه‌سازی در پیش از میلاد است، چراکه در دوران قبل از کوروش، پادشاهان ثروتمند و زیادی که دوره‌ی پادشاهی‌شان هر کدام معماری پرشکوهی داشته‌اند زندگی می‌کردند، اما پس از مرگ‌شان هیچ نشانی از مقبره یا مکان دفن آن‌ها وجود ندارد، به همین دلیل آرامگاه کوروش را می‌توان نمونه‌ای از سنت آرامگاه‌سازی در آن زمان دانست.

او سنت آرامگاه‌سازی را دارای باری مقدس در آن زمان دانست و افزود:‌ این سنت در آن زمان حتی به فرهنگ عامیانه نیز راه پیدا کرد، به گونه‌ای که پس از اسلام شکوفا شد، مانند معماری در ساخت بناهایی مثل حمام و مسجد در آن دوران که به طور کامل از ویژگی‌های ایرانی برخوردار بودند؛ آرامگاه‌سازی نیز از این خصوصیت بهره گرفته است.

وی با بیان این‌که سنت آرامگاه‌سازی در ایران باستان بسیار متفاوت‌تر از ایران پس از اسلام است، افزود: با این وجود تنها آرامگاه باقی مانده از آن دوره، آرامگاه «کوروش» است. این آرامگاه در بستر تاریخیِ خود، یگانه است. همچنین ساخت مقبره‌ی آن نیز اهمیت و بی‌همتا بودن کوروش را نشان می‌دهد.

این مدرس دانشگاه ادامه داد: با توجه به اسناد موجود و آنچه در سفرنامه‌ی افراد مختلف در دوران باستان نوشته شده، به نظر می‌رسد این آرامگاه حالتی زیارتگاهی داشته است، اما پس از مدتی چون مردم فراموش می‌کنند که آن مقبره متعلق به چه کسی بوده، تا حدود 200 سال پیش به این مقبره، قبر «مادر سلیمان» می‌گفتند.

او اضافه کرد: در حدود اوایل سده‌ی 19 میلادی باستان‌شناسان با تحقیقاتی که انجام دادند و با توجه به متن‌ها و کتیبه‌های در دسترس‌شان، حدس زدند که این مکان متعلق به آرامگاه «کوروش» است، بنابراین کمتر از 200 سال است که باستان‌شناسان به یقین متوجه شده‌اند که این مکان متعلق به «کوروش» بوده است.

زند همچنین درباره‌ی زیارتگاهی بودن این مقبره عنوان کرد: با توجه به منابعی مانند نوشته‌های «استرابون» تاریخ‌نگار و جغرافی‌دان جهان باستان و «هرودت»، تاریخ‌نویس به نظر می‌رسد مکانی که آرامگاه کوروش در آن قرار دارد یک مکان زیارتگاهی بوده است. این دو تاریخ‌نویس نوشته‌اند: «اسکندر از این آرامگاه دیدن کرده است. آن آرامگاهی بزرگ و مملو از تندیس‌های زرین و زیورآلات آراسته با نگهبانان بی‌شماری بوده که مردم در آن زیارت می‌کرده‌اند.»

این ایران‌شناس همچنین درباره‌ سازه‌ی مقبره‌ کوروش به خبرنگار ایسنا اظهار کرد: مساحت زیربنای آرامگاه کوروش 156 متر مربع و با ابعاد 12 در 13 متر است. این مقبره چند پلکان دارد که از کوچک به بزرگ روی هم سوار شده‌اند تا به اتاقک وسط برسند. ارتفاع پله‌ی اول 170 سانتی ‌متر‌، ارتفاع پله دوم و سوم هر کدام 130 سانتی‌متر و سه پله آخر نیز هر کدام 55 سانتی‌متر ارتفاع دارند. بنابراین بلندی کل بنای مقبره‌ی کوروش 11 متر است، با یک سقف شیروانی مانند.

وی آرامگاه کوروش را به یک حرم بسیار کوچک شبیه دانست و افزود: معماری این مقبره، مدل معابد زیگوراتی و مقابر اورارتوئی‌هاست که سال‌ها در مهاجرت بوده‌اند، به نظر می‌رسد مقبره کوروش نیز از این مدل معماری سرمنشاء گرفته است.

زند افزود: مقبره کوروش از سنگ‌های بسیار بزرگ و سفید شکل گرفته است که بدون ملات و با بسط‌های سلسله‌ای روی هم وصل شده‌اند. این بنا به لحاظ مکانیک سازه و بحث فرسایش آب و باد به درستی طراحی شده و بیشترین پایداری ممکن را دارد.

این ایران‌شناس نمونه‌ی بسیار کوچک‌تر مقبره‌ی کوروش را مقبره‌ی «گوردختر» در شهرستان دشتستان استان بوشهر دانست و افزود: آن مقبره برخلاف مقبره‌ی کوروش خط و کتیبه‌ای ندارد و پلکانی بسیار کوتاه‌تر دارد. در واقع آن براساس گمانه‌های مطرح شده یک مدل کوچکتر از آرامگاه کوروش است.


[ جمعه 93/8/9 ] [ 7:0 عصر ] [ عباس سوری ] [ نظرات () ]

 

غذای شرکت های هواپیمایی در اقصی نقاط جهان

غذای شرکت های هواپیمایی

1. Japan Airlines



2. American Airlines



3. Turkish Airlines



4. Vietnam Airlines



5. Air France



6. Cathay Pacific



7. Virgin Atlantic



8. DrukAir



9. Singapore Airlines



10. AeroMexico



11. TransAsia Airways Meal



12. Lufthansa



13. Delta



14. Kingfisher



15. Iberia Airlines



16. Air Canada



17. Korean Airlines



18. EVA Airways Hello Kitty Jet


 


[ یکشنبه 93/7/27 ] [ 10:30 عصر ] [ عباس سوری ] [ نظرات () ]

 

شوک جهانی با آخرین تیک آف خلبان ایرانی

شوک جهانی با آخرین تیک آف خلبان ایرانی

روزنامه ایران : سه‌شنبه 26 مهرماه سال 90. ساعت 15 و 30 دقیقه. نگاه همه کارکنان فرودگاه مهرآباد به آسمان دوخته شده بود. صدای خلبان لحظه‌ای از پشت گیرنده‌های برج مراقبت قطع نمی‌شد. نفس در سینه‌ها حبس شده بود. دی ماه سال قبل هواپیمای بوئینگ 727 با 105 مسافر و خدمه در ارومیه سقوط کرد و بیش از 80 نفر آن کشته شدند. همه کارشناسان بخوبی می‌دانستند پس از تماس نوک هواپیما با زمین و ایجاد جـــرقه 3 تن بنزین موجود در هواپیما به سرعت آتش خواهد گرفت و همه مسافران در میان شعله‌های آتش خواهند سوخت. سرانجام لحظه فرود فرا رسید و خلبان با شجاعت و جسارت فراوان هواپیما را بدون چرخ جلو روی باند به سلامت نشاند. صدای تشویق 117 مسافر پرواز فضای فرودگاه را پر کرد. به گفته بسیاری از کارشناسان هواپیمایی جهان فرود سالم این هواپیما به یک معجزه شباهت داشت؛ همه منتظر دیدن خلبان پرواز بودند. آخرین کسی که از هواپیما خارج شد کاپیتان هوشنگ شهبازی خلبان 58 ساله این پرواز بود که با مدیریت صحیح و شجاعت مثال زدنی هواپیما را بدون چرخ جلو روی باند فرود آورد.با او در سومین سالروز تولد دوباره‌اش در مورد عوامل اصلی سقوط هواپیما در ایران و همچنین فعالیت‌های بین‌المللی‌اش برای رفع تحریم صنعت هوانوردی ایران به گفت‌و‌گو نشسته‌ایم.
 
26 مهرماه سال 90 ساعت 30‌:‌15  دقیقه در آسمان تهران در آن ثانیه‌های پر از استرس و دلهره برشما و 117 مسافر بوئینگ 727 چه گذشت؟
هیچ‌وقت در زندگی 26 مهرماه سال 90 را فراموش نمی‌کنم. روزی که من افتخار این را پیدا کردم که به‌عنوان یک خلبان ایرانی وظیفه‌ام را بخوبی انجام دهم و به‌دنیا ثابت شد که خلبانان ایرانی از بهترین‌ خلبانان جهان هستند.
من همشهری ریز‌علی خواجوی هستم. 50 سال قبل او با رشادت و از خودگذشتگی توانست جان صدها مسافر قطار را از مرگ نجات دهد و بعد از نیم قرن این افتخار نصیب من شد .بعد از تحویل گرفتن هواپیما مسافران سوار هواپیما شدند. 80 درصد مسافرها اهل روسیه بودند و مقصد ما فرودگاه امام خمینی بود. با 117 مسافر و خدمه از مسکو برخاستم، قرار بود ساعت 20‌:‌15 دقیقه در فرودگاه امام خمینی به زمین بنشینیم. در نزدیکی زنجان از فرودگاه امام خمینی درخواست کاهش ارتفاع کردم. جلوتر آمدیم تا به منطقه 15 مایلی فرودگاه رسیدیم. باید سرعت را کم کرده و پس از بازکردن چرخ‌ها حالت نشستن می‌گرفتیم. از کمک خلبان خواستم تا چرخ‌ها را پایین بدهد اما چرخ جلو باز نشد.
همه مهارت‌هایی را که آموخته بودم، به‌کار بستم اما چرخ جلو باز نمی‌شد. کنترل هواپیما را به دست گرفتم و از فراز فرودگاه امام خمینی(ره) گذشتیم و به منطقه شورآباد و کهریزک رفتیم. 28 دقیقه در آسمان کهریزک چرخیدیم تا سوخت هواپیما را کم کنیم. بلافاصله موضوع را به برج مراقبت اطلاع دادم و به طرف فرودگاه مهرآباد حرکت کردم.


چرا فرودگاه مهرآباد را برای فرود اضطراری انتخاب کردید؟
در آن لحظه من فرودگاه مهرآباد را انتخاب کردم چراکه اولاً فرودگاه امام خمینی یک باند داشت و در صورت فرود وسانحه باند برای ساعت‌های طولانی بسته می‌شد و پروازهای خارجی مجبور می‌شدند بازگردند و این برای اعتبار خطوط هوایی ایران مناسب نبود ولی فرودگاه مهرآباد دو باند داشت که اگر یکی از باند‌ها بسته می‌شد باند دیگر فعال بود. بحث دیگر نزدیکی به شهر و امکانات بیمارستانی بود و از آنجا که احتمال متلاشی شدن یا آتش گرفتن هواپیما می‌رفت نیروهای امداد می‌توانستند با سرعت مجروحان را به بیمارستان منتقل کنند. پس‌از درخواست فرود اضطراری باند چپ فرودگاه آماده شد و من دقیقاً برای برج مراقبت مشخص کردم که کجا چرخ‌های هواپیما به زمین خواهد خورد و چه میزان سر می‌خورد و کجا متوقف خواهد شد. در آن‌لحظات همه تجربه‌هایی که در طول بیش از 30 سال آموخته بودم را به‌کار بستم.


چطور باتفکر و برنامه‌ریزی در کنار مهارت، فرود اضطراری را مدیریت کردید؟
در آن لحظات سعی می‌کردم خونسردی‌ام را حفظ کنم. خلبان نباید مرتکب اشتباه شود و  همه سعی و تلاشم این بود که با کمترین آسیب ممکن هواپیما را روی باند بنشانم. قرار بود پس از نشستن از باند خارج شوم. 3 تن بنزین در باک هواپیما وجود داشت و می‌دانستم که با برخورد جلوی هواپیما به زمین و ایجاد جرقه هواپیما آتش خواهد گرفت.از برج مراقبت درخواست کردم روی باند فوم بریزند همچنین در خواست بیش از یکصد دستگاه آمبولانس وخودروی آتش نشانی کردم.
شروع به کم کردن ارتفاع کردم. از آنجا که هواپیما قدیمی بود و قدرت موتورهای آن با هم برابر نبود هنگام تماس چرخ‌های عقب با زمین هواپیما به یک طرف کشیده می‌شد و بال هواپیما زمین می‌‌خورد و آتش می‌گرفت.


چه زمانی به مسافران پرواز وضعیت فرود اضطراری و شرایط سختی را که در آن قرار داشتید، اعلام کردید؟
وقتی تلاش‌های ما برای بازکردن چرخ جلوی هواپیما بی‌فایده ماند این حق را به مسافران دادم که در جریان وضعیت بدی که در آن بودیم قرار بگیرند. در آسمان کهریزک وقتی به این نتیجه رسیدم که باید هواپیما را بدون چرخ فرود بیاورم 20 دقیقه قبل از فرود سرمهماندار را صدا زدم و از او خواستم شرایطی که در آن قرار داریم و همچنین دستورات ایمنی لازم برای فرود اضطراری را به دو زبان انگلیسی و فارسی برای مسافران بگوید.


از ثانیه‌هایی بگویید که به سرعت به باند نزدیک می‌شدید.
لحظات به سرعت سپری می‌شد و من فقط به نجات انسان‌هایی که پشت سر من روی صندلی نشسته بودند، فکر می‌کردم. آخرین لحظات وقتی به باند نزدیک می‌شدیم، در چند ثانیه همه 50 سال زندگی‌ام جلوی چشمانم آمد. دوران کودکی‌ام در شهر میانه، روزهایی که پدر آموزگارم از مدرسه به خانه می‌آمد و من با خوشحالی خود را در آغوش او می‌انداختم، دوران دانشگاه که با شوق تحصیل در هوانوردی سپری شده بود و پس از آن ازدواج و فرزندانم که همیشه آرزوی دیدن موفقیت‌شان را داشتم، روزی که نخستین پرواز را انجام داده بودم، همه این خاطرات از مقابل چشمانم عبور کرده بود، بلافاصله به خود آمدم و سعی کردم آرامش داشته باشم. تا آن لحظه هیچ‌گاه مرگ را به این نزدیکی احساس نکرده بودم. تا قبل از اینکه مرگ را حس کنم، کار مدیریتی می‌کردم، ولی از آن لحظه به بعد من هم یکی از همان مسافرانی بودم که لحظه به لحظه به مرگ نزدیک می‌شد. در آن لحظه با خود می‌گفتم آیا قرار است 30 ثانیه دیگر بمیرم؟ آیا قرار است در آتش بسوزم؟ همه اینها در چند ثانیه اتفاق می‌افتاد و من به سرعت بر خود مسلط شدم متأسفانه برج مراقبت در آخرین لحظه اعلام کرد روی باند فوم ریخته نشده و باید هواپیما را به هر صورتی که می‌توانم روی زمین فرود بیاورم.


وقتی اعلام شد روی باند فوم ریخته نشده است، چه حسی پیدا کردید؟
خیلی عصبانی شدم. متأسفانه ضعف مدیریتی در آن لحظه نمود عینی پیدا کرده بود. احساس کردم همه چیز دست به دست هم داده تا این هواپیما از بین برود. در آن لحظه متوجه شدم که همه چیز به من بستگی دارد و هیچ شخص و امکاناتی نمی‌تواند به من کمک کند. خوشبختانه باد مخالف نمی‌وزید و من هواپیما را روی چرخ‌های عقب فرود آوردم و سپس سرعت را کاهش دادم. ساعت 16 هواپیما با موفقیت بدون آنکه از باند خارج شود، متوقف شد. حس خوبی در آن لحظه داشتم، اما از اینکه به درخواست‌های ایمنی من توجهی نشده بود، خیلی عصبانی بودم، به طوری که پس از خارج شدن از هواپیما سر مسئولان فریاد می‌زدم. من به وظیفه حرفه‌ای و انسانی‌ام عمل کرده بودم و توقع داشتم دیگران نیز به وظایف خود عمل کنند.

شوک جهانی با آخرین تیک آف خلبان ایرانی

 


جایگاه امنیت را در زندگی چگونه می‌بینید؟
امنیت و زندگی از دیدگاه من که بیش از 30 سال در هوانوردی خدمت کرده‌ام، یعنی به وقوع نپیوستن سانحه. با تکیه بر تجربه 35 ساله‌ام با قاطعیت می‌گویم زنجیره‌ای از اشتباهات باعث به وجود آمدن سانحه می‌شود. بنابراین باید این زنجیره را بررسی کنیم. وقتی سانحه‌ای وجود نداشته باشد، می‌توانیم در زندگی احساس امنیت کنیم. نمی‌توانیم بگوییم جان مسافران فقط دست خلبان است.


چرا در بسیاری از سوانح هوایی کشورمان، خلبان به عنوان مقصر حادثه شناخته می‌شود؟
در هواپیمایی 5 لایه داریم که آن را به پنیر هلندی تشبیه می‌کنیم. پیکانی رها می‌شود و از این لایه‌ها عبور می‌کند. آخرین لایه خلبان است که باید جلوی این پیکان را بگیرد.


آیا همه اینها به خاطر تحریم یا دشمنی غرب با ایران است؟
به عقیده من مسأله خودتحریمی فراتر از تحریم است. ما به گفته رهبرمعظم انقلاب با تکیه بر نیروهای جوان تحریم‌ها را دور می‌زنیم. در 8 سال دفاع مقدس ما با دست خالی جلوی صدام و دنیا ایستادیم، اما امروز به خاطر بی‌تدبیری برخی، انسان‌های زیادی را در سوانح هوایی به راحتی از دست می‌دهیم. چرا نباید مقصران سوانح هوایی معرفی و مجازات شوند. آیا همیشه خلبان کشته شده مقصر است. بعد از آنکه موفق شدم هواپیما را سالم روی زمین فرود بیاورم، به یکی از مسئولان گفتم خلبانی که قرار بود کشته شود، زنده است و نمی‌توانید بگویید خلبان مقصر است.خواست خدا بود که به کسی آسیبی نرسید. من فقط وظیفه‌ام را انجام دادم، اما آیا نباید مقصران حادثه معرفی و محکوم می‌شدند؟ من به عنوان یک خلبان ایرانی بحران را تبدیل به فرصت کردم و از آن سال تصمیم گرفتم تا به جهانیان بگویم سیاست نباید جان انسان‌ها را تحت‌الشعاع قرار دهد. این نخستین و مهم‌ترین اصل هوانوردی است. من در این راه پرچم ایران را در سازمان ملل به اهتزاز درآوردم و از حقوق هوانوردی بین‌المللی ایران دفاع کردم، اما متأسفانه در دولت قبلی برخوردی با من انجام گرفت و 10 سال زودتر از موعد بازنشسته‌ام کردند. وقتی یک پزشک به خاطر قصور پزشکی محاکمه می‌شود، چرا مسئولان که در یک سانحه هوایی مقصر هستند معرفی و مجازات نمی‌شوند و متأسفانه خلبان را که در آخرین لحظه هم برای نجات جان مسافران هواپیما تلاش می‌کند و جان خودش را از دست می‌دهد، به عنوان مقصر سانحه معرفی می‌شود. کسی که نمی‌تواند از خودش دفاع کند.


عشق به پرواز از چند سالگی در شما به وجود آمد؟
من تا 12 سالگی در میانه زندگی می‌کردم. پدرم معلم بود و پس از بازنشستگی به خاطر ارتقای تحصیلی فرزندانش به تهران مهاجرت کرد. در تهران تحصیلاتم را در هنرستان ادامه دادم و پس از اخذ دیپلم مکانیک در هنرسرای عالی کشور قبول شدم و به خاطر علاقه‌ای که به پرواز داشتم، تحصیلاتم را در سازمان هواپیمایی کشوری ادامه دادم. پس از استخدام، سال‌ها در بخش صلاحیت پرواز هواپیما فعالیت می‌کردم و با امضای من، هواپیمای شرکت‌های مختلف اجازه پرواز پیدا می‌کرد که پس از گذراندن دوره‌های تخصصی پرواز، خلبان شدم.


پس از حادثه 26 مهرماه سال 90 دیدگاه شما به زندگی چقدر تغییر کرد؟
پس از این اتفاق نگاه من به زندگی 180 درجه تغییر کرد. بعد از این سانحه یک ماه اجازه پرواز به من داده نشد تا کارشناسان علت سانحه را بررسی کنند. در این یک ماه خیلی فکر کردم. سؤالات بسیاری در ذهنم نقش بست که 3 سال است به دنبال یافتن پاسخ مناسبی برای آنها هستم. اهدافی که پیش از آن به دنبالش بودم، عوض شد و هدف‌های بالاتری را جایگزین آنها کرده‌ام. امروز هدف من گرفتن حق مسلم کشور در داشتن ناوگان هوایی ایمن است و کشور امریکا حق ندارد ایران را از داشتن چنین حقی محروم کند. امریکا بر اساس معاهده ایکائو نمی‌تواند هیچ کشوری را از داشتن این حق محروم کند. خوشبختانه خانواده‌ام من را در این راه همراهی می‌کنند. از آن روز دخترانم 26 مهرماه هر سال برایم جشن تولد می‌گیرند و امروز سومین سالگرد تولدم است.


شیرین‌ترین خاطره‌ای که در ذهن شما باقی مانده است؟
چهار ماه پس از حادثه 26 مهرماه سال 90، پروازی از بندرعباس به تهران داشتم. آن روز سه پرواز انجام داده بودم و این آخرین پروازم در آن روز بود. ساعت یک بامداد بود و وضعیت جوی نامطلوب بود.  قبل از پرواز به مسافران اعلام کردم که وضعیت جوی مطلوب نیست و هواپیما تکان‌های شدیدی خواهد خورد اما تلاش می‌کنم تا این تکان‌ها شدید نباشد. پس از تیک‌آف، سرمهماندار پرواز اعلام کرد یکی از مسافران که زن جوانی است، به خاطر ترس از ارتفاع دچار افت فشار شده و هر لحظه وضعیت او وخیم‌تر می‌شود. از او خواستم کمک‌های اولیه را انجام دهد در نزدیکی کرمان بودیم و تصمیم داشتم در کرمان فرود اضطراری کنم. برای آخرین بار سرمهماندار را صدا زدم تا آخرین وضعیت مسافر بیمار را جویا شوم اما به جای او، یکی از مهماندارها آمد. عصبانی شدم و گفتم به سرمهماندار بگویید کاپیتان شهبازی آخرین گزارش وضعیت بیمار را می‌خواهد. مهماندار بلافاصله نزد بیمار برگشت و موضوع را به سرمهماندار گفت. آن طور که مهماندارها گفته‌اند، این زن بعد از اینکه فهمید خلبان هواپیما کاپیتان شهبازی است، چشمانش را باز کرد و از مهماندارها پرسید کاپیتان شهبازی همان خلبانی است که هواپیما را بدون چرخ روی باند نشاند؟ بعد از اینکه مهماندارها تأیید کردند، فشار خون او به حالت عادی برگشت و روی صندلی‌اش نشست و درخواست یک فنجان قهوه کرد.


اگر بخواهید جمله‌ای در سالروز سومین تولدتان به رئیس جمهوری بگویید، چه می‌گویید؟
از رئیس جمهوری دولت تدبیر و امید می‌خواهم در امور هواپیمایی سیستماتیک عمل کنیم. کسانی را در رأس سازمان‌های مهمی چون سازمان هواپیمایی که به اعتقاد من اهمیت آن کمتر از سازمان انرژی اتمی نیست به کار بگیرند که علاوه بر داشتن مدیریت، افرادی دلسوز و با تفکر باشند و بتوانند از حقوق مردم ایران در داشتن ناوگان هوایی ایمن در جهان دفاع کنند.

 


[ شنبه 93/7/26 ] [ 10:2 عصر ] [ عباس سوری ] [ نظرات () ]

قدیمی ترین پرچم جهان در ایران

 مهر: کویر لوت سرزمین اسرار آمیزی است. از کلوت ها و افسانه های پر از جن و پری اش که بگذریم، کمتر کسی فکرش را می کرد که در نزدیکی لوت یکی از قدیمی ترین تمدن های دنیا تشکیل شده باشد. اما کشف قدیمی ترین پرچم دنیا از این منطقه، نام لوت را به تمدن کهن خبیص پیوند داد. قدیمی ترین درفش فلزی جهان، شباهت زیادی به درفش کاویانی دارد. درفشی که از حوالی کویر لوت در کرمان کشف شد و برگ تازه ای از تاریخ را رو کرد.

این روزها همه از وجود قدیمیترین لوحهای تمدن جهان در کرمان و در تمدن ارت در جنوب کرمان می گویند اما کمتر کسی از تمدن خبیص در حاشیه شمال شرقی کرمان و در لبه کویر لوت سخن می گویند. تمدن خبیص شهداد یکی از حلقه های گم شده بین تمدن شرق آسیا و بین النهرین است؛ تمدنی که مانند بسیاری از محوطه های باستانی فلات ایران سر از زمین بیرون آورده است اما کمتر از داشته هایش گفته شده و همچنان رمز و راز خود را در پهنه خاک مدفون کرده است.



اجزاء کامل قدیمیترین پرچم دنیا



سرزمین نخل، کویر، آب و درفش

اینجا شهداد داد سرزمینی که نخستین درفش فلزی جهان در آن کشف شده است. اینجا شهداد است سرزمین نخل؛ کویر، آب و تاریخ. تمدین قدیم شهداد هنوز نا شناخته است همانند بسیاری از زیستگاههای پیش از تاریخ ایران از شش هزار سال قبل بشر در شهداد می زیسته و هنوز زندگی می کند.

داستان درفش شهداد

در حفاریهای باستانشناسی در این منطقه کهنترین پرچم فلزی جهان به دست آمده است، درفش شهداد فلزی مربع شکل و 23 در 23 سانتیمتر است و بر فراز خود عقابی دارد و بر میله ای نصب شده است.

بر روی این درفش داستانی شکل گرفته است از افسانه های کهن ایران زمین؛ قصه ای از نعمت، شکر گزاری، نخل و سپاس در وسط درفش انسانی است که بر صندلی نشسته و دیگران در پیرامونش قرار دارند از سایر انسانها گرفته تا عناصر طبیعت و حیوانات وحشی و اهلی. فرد نشسته بر صندلی بزرگتر از دیگران است و یک زن در کنارش و دو خدمتگذار در اطرافش.

درفش با خورشید شیر و گاو کوهاندار و آراسته شده که گویا داستانی را روایت می کند. این درفش پس از کشف به تهران منتقل شد و در موزه نگهداری می شود و باز این داغ را بر دل کرمانیان می گذارد که چرا اشیا کشف شده در استان کرمان جایی برای نگهداری در استان تاریخی کرمان ندارند؟

شهداد در 70 کیلومتری شمال شرق شهر کرمان قرار دارد و کویری‌ترین بخش استان کرمان به شمار می‌رود.



نمایی نزدیک نقوش درفش شهداد



 این ناحیه از کرمان، در ابتدا هیچگاه مورد توجه باستان شناسان نبود، زیرا تصور وجود تمدن باستانی در صحرای خشک لوت غیر ممکن بود. اولین هئیت کاوش در سالهای 46 به سرپرستی دکتر احمد مستوفی از موسسه جغرافیایی دانشگاه تهران  برای بررسی موقعیت جغرافیایی دشت لوت و اطراف آن وارد آنجا شدند و در حین اکتشافات خود  "چاله تکاب" به تعدادی سفال برخورد کردند که قسمتی از آنها از زمین بیرون و این آثار نشان از وجود تمدنی پیشرفته در این ناحیه بود.

آراترای گم شده یا همان تمدن خبیص شهداد

اما هم اکنون باستان شناسان، شهداد را کلیدی برای شناخت فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی تمام منطقه جنوب شرقی ایران در هزاره سوم ق.م می‌دانند. عده‌ای هم آن را با شهر گمشده سومری آراتا منطبق می‌دانستند، در گل نوشته سومری نام آراتا بسیار به کار رفته‌است. طبق متون سومری آراتا سرزمینی بود در شرق "انشان".

هانسمن انگلیسی، سرزمین انشان را همان فارس می‌داند و شهر سوخته واقع در استان سیستان را شهر حماسی آراتا می‌دانست، اما اکتشافات بعدی در استان کرمان این موضوع را اثبات کرد که آراتا همان شهداد کرمان است.

شهداد مرکز ایالت آراتا بود که یکی از چند ایالات خود مختار امپراتوری عیلام به شمار می‌رفته و دارای اجتماعی شکل یافته و منسجم بود. علاوه بر حاکم و حکومت، دارای طبقات اجتماعی و اصناف بود.

 کشف گورستان شهداد از مهمترین اکتشافات باستان‌شناسی دوران معاصر است. از آنجاییکه پیشینیان، بنا بر اعتقادشان به اینکه بعد از مرگ در دنیایی دیگر محتاج آب و غذا و مسکن خواهند بود، تمامی متعلقات خود، از ظرف و لباس گرفته تا زیورآلات را با خود به گور می‌بردند. به علت جهت گردش خورشید گورستانهای شهداد اغلب شرقی، غربی هستند. ساکنان شهداد، از افراد بزرگ و سرشناس خود از جمله حکمرانان، کاهنان، مجسمه‌هایی می‌ساختند و پس از فوت آنها در هنگام تدفین آنرا با اشیای دیگر در گور جای می‌دادند.در بین مجسمه‌ها، تعداد زیادی مجسمه زن نیز وجود دارد. همچنین قدیمی ترین درفش کشف شده در جهان با عنوان درفش شهداد در این منطقه بوده است.

اما در نخستین حفاریهای شهداد یک شی قابل توجه نیز کشف شد که همان درفش شهداد نام گرفت.

اجزا درفش شهداد

این درفش قدیمی‌ترین پرچم جهان است که از یک صفحه با میله و لولا و دسته برنزی ساخته شده است و البته چون در این چند هزار سال زنگ زده شده به رنگ سبز مبدل شده است ولی در اصل نوعی درخشش فلزی داشته که آفتاب را باز می‌تابانده است.

روی آن، نقشی از یک نخل دیده می‌شود و دو  درخت دیگر و پنج  آدم کوچک و بزرگ که همه از بزرگان هستند و دو شیر و یک گاو کوهان‌دار و چند مار شبیه مارهای تمدن جیرفت هم به چشم می‌خورند.



طرحی نمادین از نقوش درفش شهداد



موضوع جالب عقاب روی میلهً درفش است در اساطیر کهن ایرانی به نام سیمرغ علاوه بر این که سمبل ایزد خورشید بوده است، تحت نامهای سومری و هوریانی آنزو و زروان خدای خرد و باد اساطیری بزرگ بومیان دیرین فلات ایران به شمار می آمده است و بدین جهات نیز بوده که تمثالش در بالای درفش کاویانی پارسیان دوره هخامنش نیز نصب بوده است.

پروین محمد رضایی، محقق تاریخ در گفتگو با مهر اظهار داشت: اصل این کشفیات از جمله درفش شهداد که به عنوان شی ملی شناخته شده در موزه ملی تهران نگهداری می شود.

این محقق باستانشناسی گفت: کهن ترین پرچم ایران و جهان با عنوان درفش شهداد در کنار کلوتهای کویر مهمترین آثار گردشگری شهداد هستند.

وی اظهارداشت: شهداد یکی از مناطق تاریخی و گردشگری کرمان محسوب می شود که طی بررسیهای صورت گرفته درفش شهداد مربوط به دوران پیش از میلاد مسیح قدیمی ترین پرچم ایران است که از مهمترین آثار گردشگری این منطقه محسوب می شود.

وی بیان داشت: با توجه به اثر حک شده بر دهانه یک کوزه می توان قدمت برخی دیگر از اشیا کشف شده را به هزاره سوم پیش از میلاد رساند.

محمدرضایی اظهار داشت: این اشیاء از سه گورستان و سیصد گور به دست آمده اند.
 
این مسئول بیان داشت: باتوجه به اشیاء کشف شده سه محله به نامهای کشاورزان، صنعتگران و جواهر سازان نیز از دل خاک بیرون آمده بود.


[ جمعه 93/7/18 ] [ 10:9 عصر ] [ عباس سوری ] [ نظرات () ]

Some Interesting Photos - 21

 

 

 

 


[ سه شنبه 93/7/15 ] [ 9:23 عصر ] [ عباس سوری ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ

تخصص در برنامه ریزی و بودجه - مشاوره اقتصادی و تهیه طرحهای توجیهی فنی مالی و اقتصادی - طراحی ساختار سازمانی
موضوعات وب
صفحات دیگر
امکانات وب


بازدید امروز: 39
بازدید دیروز: 41
کل بازدیدها: 453492