سوری - فریازان | ||
سعید سلیمان پور ارومی در تهران امروز نوشت: سخت دلتنگم که از پیر و جوان ناراضیام! بنده حتی از زمین و آسمان ناراضیام! مثل ارز و سکه هی بالا و پایین میشوم چونکه در بازار از این سود و زیان ناراضیام! صبح: نان و خامه، ظهر: استیک، شب: لازانیا! با وجود این هنوز از میزبان ناراضیام! جمله بالای سرم هستند و چایی میخورند از مراقبها به روز امتحان ناراضیام! حال ما را بیادب، با چند گل بالکل گرفت چونکه ما را برد، از تیم عمان ناراضیام! نیشخند و زهرخند و پوزخندش کم شده مدتی شد تا که از کفاشیان ناراضیام! قیمت بادام و پسته بس که بالا میرود لاجرم دیگر از آن چشم و دهان ناراضیام! از آلرژی، عطسه پشت عطسه میآید مرا زانجهت از گیسوی عنبرفشان ناراضیام! زآن طرف در عشق هم جز داغ هجر و مرگ نیست من ز وضع خویش و دیگر عاشقان ناراضیام! از چه مجنون عاقبت از عشق لیلی قاط زد؟ از نظامی ناظم این داستان ناراضیام! زآنطرفتر در سیاست نیز وضعم خوب نیست از عمل دلگیرم و از گفتمان ناراضیام! بنده در حد وزیرم، بخشدارم کرده است از سیاستهای آقای فلان ناراضیام! نه دروغ و تهمتی حتی دریغ از غیبتی! چون عملکردش ضعیف است از زبان ناراضیام! رستمم اما شدم در خوان اول «گیم اوِر»! رسما از این بازی و طراح آن ناراضیام! تا که افکار بلند من فرا مرزی شدهست از وطن سهل است از کل جهان ناراضیام! عدهای در نارضایی سخت کمکارند و سست من خودم شخصا از این ناراضیان ناراضیام! این کجایش بوی بهبود است آخر حافظا! بنده بو کردم، از اوضاع جهان ناراضیام!(1) شاعری طبع روان میخواهد و بس، دوستان زان سبب هم از معانی، هم بیان ناراضیام!(2) اصلا اینجوری که شد شعرم به پایان میرسد چون همین الساعه از طبع روان ناراضیام!
....... (2):شاعری طبع روان میخواهد/نه معانی نه بیان میخواهد [ شنبه 92/3/18 ] [ 8:35 صبح ] [ عباس سوری ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |