سوری - فریازان | ||
شعر بسیار زیبا و پر مفهوم که ارزش یک بار خوندن رو داره
به همراه عکس
ای دبستانی ترین احساس من
خاطرات کودکی زیباترند یادگاران کهن مانا ترند درسهای سال اول ساده بود آب را بابا به سارا داده بود
روز مهمانی کوکب خانم است
کیفمان چفتی به رنگ زرد داشت
همکلاسیهای درد و رنج و کار
بچههای جامههای وصلهدار بچههای دکه خوراک سرد کودکان کوچه اما مرد مرد کاش هرگز زنگ تفریحی نبود جمع بودن بود و تفریقی نبود کاش میشد باز کوچک میشدیم لا اقل یک روز کودک میشدیم
یاد آن آموزگار ساده پوش
یاد آن گچها که بودش روی دوش ای معلم یاد و هم نامت بخیر یاد درس آب و بابایت بخیر
این نوشته از وبلاگ ستاره سهیل قرض گرفته شده است [ یکشنبه 91/1/6 ] [ 8:13 صبح ] [ عباس سوری ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |