سوری - فریازان | ||
ازدواجهای جالب در ایران/ تراکتور جای ماشین عروس را گرفت!
برگزاری مراسم ازدواج کمهزینه و متفاوت که در عین حال حرمت ازدواج را نگه دارد برای بسیاری از عروس و دامادها جذابتر از مراسم پرهزینه و با شکوه در بهترین هتلهای ایران با مهریههایی به اندازه ارتفاع قله اورست است.
به گزارش خبرنگار مهر، مراسم عروسی جذاب فقط جشن گرفتن داخل سالن و رفتن به آتلیه و گل زدن ماشینهای مدل بالا و اجاره ای نیست. برخی از افراد حتی ماشین عروسشان را وانت و نیسانی انتخاب می کنند که سالها با آن کار کرده و با ابتکار عمل این خودرو را به گونه ای تزئین می کنند که با دیگران متفاوت باشد و وقتی در خیابان حرکت می کنند نگاهها به سمتشان خیره شود. شاید هم برخی با این کار قصد دارند تا معنای شاد بودن بدون تجملات و ساده انگاشتن مراسم را در عین جذابیت به دیگران یاد دهند. یکی از این ابتکارهای جالب تزئین ماشین عروس با میوه توسط زوجی بود که پس از عکس گرفتن و گردش با ماشین در خیابان، از میوه های آن برای پذیرایی مهمانانشان استفاده کردند. برخی عروس و دامادها نیز تنها به متفاوت بودن ماشین عروس اکتفا نمیکنند بلکه در انتخاب مکان برگزاری مراسم ازدواج و یا مدل لباس عروس و داماد نیز دست به تجربههای تازه می زنند. مانند زوج کوهنوردی که مراسم ازدواجشان را در قله دماوند و یا در دامنه کوه دنا برگزار کردند و از اقوام خود خواستند تا در این مراسم شرکت کنند.
منبع :خبرگزاری مهر تراکتورعروس! طاهره کرمانی رنجبر، روانشناس به خبرنگار مهر گفت: برگزاری مراسم عروسی غیر متعارف، از درجه اهمیت کمتری برخوردار است و مهمتر از آن هماهنگی و شرایط زندگی دو طرف است. این روانشناس گفت: گاهی اوقات مراسم عروسی زوجهای جوان با ابتکار خاصی برگزار می شود که نشان دهنده شور و شوق آنهاست مانند اینکه ماشینی را با پر مرغ تزئین می کنند! این روانشناس معتقد است که انسانها در پروسه های آشنایی عجیبی قرار می گیرند که در اغلب اوقات این نوع آشنایی منجر به خوشبخت شدن آنها نمی شود. به عنوان مثال به صورت اینترنتی با یکدیگر آشنا شده و ازدواج می کنند و یا یک نفر در یک کشور و دیگری در کشور دیگر است مراسم ازدواج شان را برگزار می کنند اما برخی دیگر هم با اینکه فاصله زیادی از یکدیگر دارند اما یک دفعه تصمیم می گیرند و ازدواج کنند درحالی که شاید خیلی وقت باشد که یکدیگر را ندیده اند. برخی دیگر کسی را برای ازدواج انتخاب می کنند که سن و سال و یا میزان تحصیلاتش با او بسیار متفاوت و قابل ملاحظه است. برخی از تفاوت ها تا محدوده ای جذابیت دارد اما در بعضی از مواقع زوجین نمی توانند با این تفاوت ها کنار بیایند و زیر یک سقف زندگی کنند اما اینکه چرا درگیر چنین پروسه ای شده اند موضوعی غیر طبیعی است که باید قبل از ازدواج درباره آن بررسی و تحقیق می شد. فاصله میان خواستگاری تا ازدواج جوان یاسوجی؛ فقط چهار روز! در این میان آگاهی از چرایی ازدواج مهمترین مسئله ای است که جوانان باید به آن بپردازند. به عنوان مثال فرشید کرمی، جوان سی ساله یاسوجی یک سال و نیم پیش ظهر روز پنجشنبه به خواستگاری دختری می رود که تا به حال تنها تعریف نجابت او را شنیده بود اما از آنجا که همه چیز برای برگزاری یک مراسم کاملا سنتی ازدواج در یاسوج فراهم بود، چهار روز بعد مراسم عقد و عروسی شان را برگزار می کند. او اکنون یک پسر هشت ماهه به نام کیان مهر دارد. کرمی نجابت و تربیت خانوادگی را مهمترین ویژگی خانواده فیروزه(همسرش) می داند و به خبرنگار مهر می گوید: تربیت خانوادگی و تحقیقاتمان درباره یکدیگر به شناخت مان نسبت به یکدیگر بسیار کمک کرد. در هر حال روانشناسان و جامعه شناسان همگی بر این باورند که برگزاری مراسم پرهزینه خوشبختی و برگزاری مراسم کم هزینه بد بختی به همراه ندارد بلکه مهم آن است که دختر و پسر تفاوت های ناهنجاری با یکدیگر نداشته باشند. برگزاری مراسم ازدواج در حیاط دانشگاه برخی از مردم برای برگزاری مراسم ازدواج خود تمایل دارند هر طور هست مراسم متفاوتی را برگزار کنند. به همین دلیل از ماشین عروس گرانقیمت گرفته تا لباس عروس و مکان ازدواج به دنبال انتخابهای خاص هستند تا این تفاوت در ذهن شرکت کنندگان در مراسم به یادگار بماند. هزینه ازدواج این افراد معمولا بسیار زیاد است و گاهی تنهاچند میلیارد تومان خرج یک شب میهمانی در بهترین هتلهای ایران با گرانترین وسایل پذیرایی می کنند تا در نظر دیگران متفاوت باشند. برخی زوجین شخصیت نمایشی دارند یک روانشناس معتقد است برخی از زوجین که می خواهند مراسم ازدواجشان با شکوه و پرهزینه برگزار کنند معمولا شخصیت نمایشی دارند یعنی دوست دارند در معرض نگاه دیگران قرار گیرند و یا مورد تایید دیگران واقع شوند چون تنها در این صورت احساس رضایت می کنند و اعتماد به نفس دارند ولی اگر این اتفاق نیفتد از لحاظ شخصیتی احساس ضعف می کنند. برگزاری مراسم ازدواج در قله سبلان به تازگی نیز یک زوج کوهنورد جشن ازدواج خود را در قله 4811 متری سبلان با پهن کردن سفره عقد در کنار دریاچه قله سبلان و دعوت از دیگر کوهنوردان در شهرستان مشکینشهر برگزار کردند. مسلم نجفی و مریم فکری از اهالی شهرهای اردبیل و مشهد و هر دو از کوهنوردان و سنگنوردان حرفهای هستند. اما برخی از زوج ها نیز ترجیح می دهند که مراسم ازدواج خود را در یک مکان مقدس برگزار کنند. مکانی از جمله حرم حضرت امام رضا(ع) و حضرت معصومه (س). تا کنون افراد زیادی مبادرت به برگزاری مراسم عقد در مکان های متبرکه و یا حتی حیاط دانشگاه کرده اند اما در جریان برگزاری مراسم حج تمتع امسال نیز یک زوج جوان در مسجد الحرام به عقد و نکاح یکدیگر در آمدند. مراسم ازدواج دو قلوها و یا بیماران سرطانی نیز از انواع مختلف مراسم های جالب ازدواج است که به صورت گروهی برگزار می شود. [ سه شنبه 90/8/17 ] [ 8:28 صبح ] [ عباس سوری ]
[ نظرات () ]
- آغاز هر سلام، پایان خداحافظی است.
- زندگی خیلی کوتاه است، ولی آنقدر بلند هست که آن را تباه نکنیم. - زندگی محبت است و محبت چیزی جز حقیقت نیست. - اغلب از بی وقتی شکایت می کرد ولی مشکل اصلی او بی هدفی بود. - دوست هرکس عقل اوست و دشمنش نادانی او. - آدم خوش بین، شیطان را هم فرشته می بیند. - وقتی خوابیدم، حقیقت را در خواب دیدم. - انسان باید انتخاب کند نه اینکه سرنوشت خود را بپذیرد. - دانش تنها سرمایه ای است که به تاراج نمی رود. - گوش شنوا زیر بنای مهارت های ارتباطی است. - دنیا برای آدم های غمگین به کوچکی یک قطره اشک است و برای آدم های شاد به بزرگی یک لبخند. - کسانی که دیر قول می دهند، خوش قول ترین مردم دنیا هستند. - آنچه امروز در دل دارم، ممکن است آرزوی فردایم باشد. - شاید زیباترین منحنی جهان لبخند باشد. - اگر برای خواسته هایت تلاش نکنی، مجبوری با داشته هایت بسازی. - عشق یک خواب شیرین است و ازدواج ساعت شماطه دار. - فریاد را همه می شنوند، هنر واقعی شنیدن صدای سکوت است. - پرنده بی بال با فکرش پرواز می کند. - اعتبار همه چیز نه در ارزش آنها، که در معنای آن هاست. - بعضی ها با اینکه خیاط نیستند، اما خوب وصله هایی به آدم می چسبانند ! - زندگی مثل یک تابلو نقاشی است، با این تفاوت که در آن از پاک کن خبری نیست. - هر کس تاوان راهی را می دهد که خود برگزیده است. - در جزیره رنگ ها هم، همه از دو رنگی متنفر بودند. - کسی که در ساحل آرزوها گام بر می دارد، بالاخره در دریای رویا غرق می شود! - چیزی به نام شکست وجود ندارد، آن چه بدست می آید، نتیجه است و بس. - ثروتمند کسی نیست که بیشترین را دارد، کسی است که به کم ترین ها نیاز دارد. - از زندگی آن چه لیاقتش را داریم به ما می رسد، نه آن چه آرزویش را داریم. - وقتی آسمان دلم ابری میشود، باران اشک از دیدگانم فرو میریزد. - عشقهای امروزی به ماهی کوچکی میماند که باید مواظب بود از دست لیز نخورد. - کار کردن خوب است اما زندگی کردن را نباید فراموش کرد. - از گذشته بگذر و حال را بساز و به آینده امیدوار باش. - توی بازار صداقت، گرانی بیداد می کند. - ظاهرسازها با هر سازی می رقصند. - به افکار بیدارم قرص خواب دادند. - به جز سیاستمداران، بنی آدم اعضای یکدیگرند. - همیشه درست می گویم، اما نمی دانم چرا حق با دیگران است. - بدون عینک تمام سازها را تار می بینم. - عجب زمانه ای شده ! گذشت هم درگذشت. - ارزانترین و زیباترین لوازم آرایش صورت، تلخند است. - بابا آب داد دیگر افسانه شده، قبر بابا را هم ایزوگام کردند. - . - همسر با گذشتی بود، از من هم گذشت. - بگذارید حقتان را بخورند، مرگ حق است. - خوش به حال فقیر، یک حرف بیشتر از غنی دارد. - شاید تفاوت دید من و تو در نمره عینکمان باشد. - در پایان محکمه، حکم قاضی به دار آویختن عدالت بود. - از نظر عوام، آزادی یعنی آن طرف دیوار زندان. - چقدر سخت است همرنگ جماعت شدن وقتی جماعت خودش هزار رنگ است. - گشادی جیب بعضی ها، بزرگتر از سوراخ لایه اُزون است. - نوک قلم پاچه خوار همیشه چرب است. - بعضی ها حساب پس می دهند و بعضی ها حق حساب. - نقاش فقیر، بر بومش خجالت می کشید. - عدد یک را دست کم نگیرید، یک عمر، یک زندگی، یک انسان! - بعضی ها رو دست ندارند و بعضی ها زیر دست. - با اسلحه ای به شکار طبیعت رفتم. - با یک ریال، دو ریال نمی توان سریال ساخت. - در بازار سرمایه، کم ضرر کردن یعنی سود کردن. - شیر بُز بُز قندی شکر نمی خواهد. - شرکت برق، حتی برای برق کفش هایم هم تعرفه صادر کرد. - برای باز شدن اشتهایش کلید ساز آورد. - چون ریاضی بلد نبود، دیگران را آدم حساب نمی کرد. - دریای غم ساحل ندارد پس بیخودی پارو نزن. - - از پررویی ی ِ بی حد ِ تورم پیداست که تخم مرغ هم بزودی جایگزین سکه می شود.
- ماهی های پرنده عمری پشت میله های آبکی ی دریا حبس خواهند بود. - آدم ها وقتی به دنیا می آیند برای خودشون گریه میکنند وقتی هم از دنیا میروند دیگران براشون گریه میکنند. - سازها زودتر از آدمها کوک می شوند. - پریز برق دو سوراخ داره، یکیش میگیره و با همدستی با اون یکیش آدمو می کشه! - بهترین ترس، ترس از گناه است. - زندگی ِ باد در سرگردانی سپری میشود. - در بازی ِ زندگی داور ها هم اخراج می شوند. - دیدن ِ دریا نگاهی عمیق می خواهد. - پرنده صعود می کند، اما جاذبه سقوط. - خدا عمری دلم را پشت ِ میله های سینه ام حبس کرد تا فقط اسیر ِ دل ِ خودم باشم. - یک عمر دلم را پشت قفس ِ سینه ام زندانی کردم تا مبادا دلم اسیر ِ کسی شود. - میوه ی ِ درخت ِ خشکیده هیزم است. - دود ِ آتش به چشم ِ آسمان می رود. - سقوط ِ آبشار آبکیست. - گورکن آرزوی ِ زندگی کردن را به دست خودش به گور می برد. - تنها ماهی ی داخل تنگ هم از زندگی سیراب شد. - پزشکی ی ِ قانونی، مرگ ماهی ی ِ درون حوض را، خفگی ِ در آب به دلیل شنا بلد نبودن اعلام کرد. - زندگی بدون عشق مثل پیژامه بدون کش است. - مارمولک مدعی شد که در دوران جوانی تمساح بوده است. - تجربه نامی ست که انسان روی اشتباهاتش می گذارد. - دیگران کاشتند ولی ما خریدیم و خوردیم! - کاکتوس مادرزن گل هاست. - درخت باردار با تکاندن باغبان فارغ می شود. - آب که گل آلوده شد، ماهی ها از فرصت استفاده کردند و همدیگر را بوسیدند. - بعضی ها برای سربلندی دیگران تا کمر خم می شوند. - خیلی از معتادها تابلو هستند ولی ارزش هنری ندارند. - معلمی شغلی با کلاس است. - دسته تبر جزء درختان خائن شناخته شد. - کاش ماشین زندگی هم دنده عقب داشت ! - وقتی آبله مرغان گرفتم، بیش از همه، از خروس ها وحشت داشتم. - فقط حرف های استاد ریاضیات حرف حساب بود. - شیرین ترین بازی ها نامزد بازی است، به شرطی که به ازدواج منتهی شود! - قبض آب را که دیدم، برق از سرم پرید. - آن هایی که بلند فکر می کنند هیچ وقت کوتاه نمی آیند. - بعضی ها با نردبان قدرت، از دیوار حاشا بالا می روند. - به علت خالی نگه داشتن جیب مردم، جیب بُرها متحصن شدند. - قیافه ام پاییزی است، اما دلم بهاری. - همه انسان ها شاعرند، چرا که روزی غزل خداحافظی را می خوانند. - - بعضی ها به پای هم پیر می شوند و بعضی ها به دست هم. - در محضر عشق، شش دانگ دلش را به نام معشوق سند زد. - بعضی ها در خوابند و بعضی ها قسطی چرت می زنند. - به لطف شرکت برق، برق چشمانم را مجانی مصرف می کنم. - بارش باران، رنگ سیاه شب را برد. - افکارم را با سکوت زندانی می کنم. - آن قدر به زندگی لبخند زدم که مرا دیوانه پنداشت و ترکم کرد. - از هم آغوشی آب و آتش، فرزندی به نام خاکستر متولد شد. - شاید پیش نیاز درس زندگی، یک واحد دروغ باشد. - برای اینکه احساس خود بزرگی کند، از کوه غرور بالا رفت! - شاید اتحاد یک نوع ظاهر سازی برای پنهان کردن دشمنی باشد. - تمام ارزها را در صرافی معامله می کردند، بجز عرض معذرت! - گاهی احساس دل بالاتر از منطق است. - کبوتر آزادی از آسمان هفتم تقاضای پناهندگی کرد. - در بیشتر سفیدی ها یک نقطه سیاه نفس می کشد. - وقتی قلمم شکست، سانسور با خوشحالی شروع به بشکن زدن کرد. - بیهوده متاز، مقصد همه خاک است. - چون گوش شنوایی نیافتم، حرف هایم را می نویسم. - قند خون مزه تلخی به زندگی می دهد. - رشته سخن را بدست گرفت و کلاهی نو برای مردم بافت. - بیشتر اوقات افکارم را با سکوت، سانسور می کنم. - به غصه هایم خندیدم و دردهایم را به تعصب وا داشتم. - به دنبال شادی باشید غم ها خودشان ما را پیدا می کنند. - برای آنکه به بیراهه نروم، پشت سر حقیقت راه می روم. - بعضی ها برای به جایی رسیدن و بعضی ها بعد از به جایی رسیدن، همه چیز را زیر پا می گذارند. - اعداد درشت، با صفرها رشد می کنند. [ یکشنبه 90/8/15 ] [ 8:11 صبح ] [ عباس سوری ]
[ نظرات () ]
[ یکشنبه 90/8/15 ] [ 7:35 صبح ] [ عباس سوری ]
[ نظرات () ]
[ سه شنبه 90/8/10 ] [ 10:44 صبح ] [ عباس سوری ]
[ نظرات () ]
نسخه جدید پَـــ نـَــ پَــــ رسید
|
||
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |